معنی یکتایی خدا از زبان امام علی (ع)

بدون نظر »

از کتاب ((اعلام الدین )) – تاءلیف محمد الحسن بن ابی الحسن الدیلمی -: مقداد بن سریح البرهانی از پدرش روایت کرده است که گفت : در روز جنگ جمل عربی نزد امیرالؤ منین (ع ) به پرسش برخاست که : یا امیر المؤمنین ! می فرمایی : خدا یکی ست ؟ و مردم به او پرخاش کردند. و گفتند. ای اعرابی ! مگر دل مشغولی امیرالمؤمنین را نمی بینی ؟ و امام گفت : رهایش کنید! زیرا، آن چه این اعرابی می خواهد، همانست که ما از این مردم می خواهیم . آنگاه گفت : ای فلان ! این که کسی بگوید خدا یکی ست ، چهار گونه است . که دو گونه آن مجاز نیست و دو گونه دیگر، بر خدا ثابت است . اما، آن دو گونه که در مورد خدا نباید به کار برد، یکی آنست که گویند: ((خدا یکی ست )) و معنای عددی ((یکی )) را اراده کنند. و این ، از آن رو جایز نیست ، که آن چه دومی ندارد، در باب اعداد، وارد نمی شود. ندیده ای که آن که گوید خدا سومین سه است ، کفر است ؟ و نیز اگر گوینده ای گوید: ((او، یکی ست )) و ((نوع جنس )) را اراده کند، نیز نارواست . زیرا، پروردگار فراتر از تشبیه است . اما، آن دو گونه که برای خدا ثابت اند. چنانست که گویند: ((خدا یکی ست )) و منظور ((یگانه )) باشد. یعنی : نظیری ندارد. همچنین چون گویند: ((او یکی ست )) و منظور، آن باشد که در معنی ، یگانه است . یعنی : در وجود و عقل و گمان نمی گنجد.
کشکول شیخ بهایی

شعری از مثنوی

بدون نظر »

لامکانى که در او نور خداست

ماضى و مستقبل و حال از کجاست ؟

ماضى و مستقبلش پیش تو است

هر دو یک چیزست ، پندارى دواست

علم پروردگار حضورى است

بدون نظر »

محدثان گفته اند: منظور از این که ((علم پروردگار حضورى است )) و همانند دانش ما، به گذشت و حال و آینده متصف نیست ، ایشان آن را به ریسمانى تشبیه کرده اند، که هر تکه از آن ، به رنگى ست و کسى آن را از پیش چشم مورى بگذراند. در این صورت ، مور، به سبب ضعف بینایى ، هر دم رنگى مى بیند، که مى گذرد و رنگ دیگرى به جاى آن مى آید. بدین سان ، براى او، گذشته و حال و آینده اى پدید مى آید. بر خلاف کسى که ریسمان در دست اوست . پروردگار که مثل اعلاى دانایى است ، همانند آن کسى است که ریسمان در دست اوست و دانش ما، همانند دانش مور است

خطبه ای از حضرت علی (ع) در برگشت از صفین

بدون نظر »

او را سپاس مى گویم و خواستار فزونى نعمت او هستم و بر آستان عزتش سر تسلیم نهاده ام و خواهم که مرا از گناه در امان نگه دارد. از او یارى مى جویم که نیازمند آنم که نیازم برآورد. هر کس را که او راه بنماید، گمراه نگردد و هر کس را که با او دشمنى ورزد، کس زینهار ندهد، هرکس را که تعهد کند، بى چیز نشود که تعهدش از هر چه به سنجش ‍ آید، افزون است و از هر چه اندوختنى است برتر. و شهادت مى دهم که خداوندى جز اللّه ، خداى یکتا نیست . یگانه است و بى هیچ شریکى .
شهادت مى دهم ، شهادتى که خلوصش از بوته آزمایش نیکو برآمده باشد و اعتقاد به آن با صفاى نیت همراه بود. بدان چنگ در مى زنم ، همواره تا آنگاه که ما را زنده مى دارد و مى اندوزیم آن را براى روزهاى هولناکى که در پیش داریم . چنین شهادتى نشان عزم جزم ما در ایمان است و سرلوحه نیکوکارى و خشنودى خداوند است و، سبب دور ساختن شیطان .
ادامه نوشتار »

گوشه ای از مهربانی خدا

بدون نظر »

گویند: کافرى از ابراهیم (ع ) طعام خواست . ابراهیم گفت : اگر مسلمان شوى ، تو را مهمان کنم و طعام دهم . کافر رفت . خداى عزوجل وحى فرستاد که اى ابراهیم !ما هفتاد سال است که این کافر را روزى مى دهیم و اگر تو یک شب ، او را غذا مى دادى و از دین او نمى پرسیدى ، چه مى شد؟
ابراهیم در پى آن کافر رفت و او را باز آورد و طعام داد . کافر گفت : چه شد که از حرف خود، برگشتى و پى من آمدى و برایم سفره گستردى ؟ ابراهیم (ع ) ماجرا را بازگفت . کافر گفت : اگر خداى تو چنین کریم و مهربان است ، پس دین خود را بر من عرضه کن تا ایمان بیاورم و مسلمان شوم

سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۵

بدون نظر »

خوشا بر احوالت اى موسى که پناهگاه خطاکاران ، و هم نشین درماندگان ، و آمرزش خواه گنهکارانى ، به راستى جایگاه تو در پیش من جایگاه پسندیده و رضایت بخشى است ، پس مرا بخوان با دل پاک و زبان راستگو، و چنان باش که به تو دستور دادم ، فرمانم را ببر، و بر آنها گردن فرازى مکن بخاطر داشتن چیزیکه از تو نیست ، و به من نزدیک شو که من به تو نزدیکم ، زیرا من از تو چیزى که سنگینى و تحملش تو را بیازارد نخواستم ، فقط از تو خواسته ام که مرا بخوانى تا اجابتت کنم ، و از من بخواهى تا به تو عطا کنم ، و به من نزدیک جوئى بدانچه تو از من تاویل آن را دریافت کردى و بر من است که تنزیل آنرا کامل کنم .
******************************
اى موسى به زمین نظر کن که به زودى گور تو خواهد شد، و دیدگانت را به سوى آسمان بلند کن که در آن سلطنت (یا فرمانرواى ) بزرگى است ، و تا هنگامى که در این دنیا هستى بر خویشتن گریه کن ، و از مهلکه هاى دنیا و نابودى بترس ، و نقش و نگار دنیا و خرمیش تو را فریب ندهد، و بستم راضى مشو، و ستمکار مباش که من مراقب ستمکارم تا ستمدیده اش را بر او چیره سازم (و انتقامش را از او بستانم ).
******************************
اى موسى همانا کار نیک (پاداش آن ) ده برابر است و از یک گناه هلاکت ببار آید، به من شرک مورز، روا نیست براى تو که به من شرک آورى ، در کارها میانه رو و محکم باش ، و دعا کن به سوى من دعاى طمع کار شوقمند بدانچه در پیش من است ، و دعاى شخصى که از کرده اش پشیمان است ، که روشنى روز، سیاهى شب را براندازد، هم چنین کار نیک کار بد را از بین مى برد و تاریکى شب بر روشنى روز چیره گردد و همچنین کار بد بر کار نیک پر ارج چیره گردد و آنرا تیره و تار سازد
روضه کافی
پیوند های مشابه
سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۱
سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۲
سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۳
سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۴
سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۵

سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۴

بدون نظر »

اى موسى دلت را از دنیا پاک کن و از آن بر کنار باش که از آن تو نیست و تو از آن او نیستى . تو را بخانه ستمکاران چه کار؟ مگر براى کسى که کار خیرى در آن انجام دهد که براى او خوب خانه ایست .
*************************
اى موسى هر چه را بتو فرمان دهم بشنو و هر زمان مصلحت تو دیدم (و گوشزدت کردم ) انجام ده (یا هر زمان تو را دیدم انجام ده یعنى چنان عمل کن که بدانى در دیدگاه من هستى و ممکن است مقصود دستور به ادامه کار و همیشگى انجام داد آن باشد زیرا همیشه بنده خدا در دیدگاه خدا است ، و این دو احتمالى است که فیض (رحمه الله علیه ) فرمود) حقائق تورات را در سینه گیر، و در ساعتهاى شب و روز بدان حقائق بیدار باش ، و فرزندان دنیا (و اهل دنیا) را بر سینه (و دل ) خود مسلط مکن که آنرا آشیانه خود گیرند چون آشیانه پرندگان .
*************************
ادامه نوشتار »

دعا

بدون نظر »

سیف تمّار گوید:
از امام صادق (ع) شنیدم که مى فرمود: هیچ گاه دست از دعا برندارید، که شما به هیچ وسیله اى بمانند آن بدرگاه خدا نزدیکى پیدا نخواهید نمود، و هیچ گاه حاجت و درخواستى را بخاطر ناچیز بودنش از دست ندهید و از آن منصرف نگردید، زیرا آن کس که اختیار دار حاجات ناچیز است همان کسى است که اختیار دار حوائج بزرگ است .

سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۳

بدون نظر »

اى موسى در هر حالى (که هستى مرا فراموش مکن ، و بثروت بسیار خورسند مباش ، زیرا که فراموش کردن من دلها را سخت کند، و ثروت بسیار گناه بسیار همراه دارد، زمین فرمانبردار (من ) است و آسمان فرمانبردار، و دریا فرمانبردار است ، و نافرمانى من بدبختى مخصوص جن و انس است و منم بخشاینده مهربان بخشاینده هر زمان ، منم که دشوارى آرم پس از فراوانى ، و فراوانى آرم پس از دشوارى ، و پادشاهانى آرم پس از پادشاهانى ، و پادشاهى من همیشگى و پابرجاست که نیستى ندارد، و چیزى نه در زمین و نه در آسمان بر من پوشیده نیست ، و چگونه پوشیده ماند بر من چیزى که آغازش از من بوده ، و چگونه است در آنچه نزد من است نباشد در صورتیکه به ناچار به سوى من باز خواهى گشت .
**************************
اى موسى رحم کن بر کسى که در خلقت از تو پائین تر است ، و رشک مبر بر آنکس که بالاتر از تو است که به راستى صفت حسد و رشک کارهاى نیک و حسنات را مى خورد چونانکه آتش هیزم را مى خورد.
**************************
ادامه نوشتار »

سخنان حضرت حق به موسی (ع) ۲

بدون نظر »

اى موسى تو بنده منى و من هم معبود تو، شخص حقیر و بینوا را خوار مشمار و بچیز اندکى که شخص توانگر دارد بر او غبطه مخور، و در هنگام یاد کردن من فروتن باش و در وقت خواندن نامم به رحمت من آرزومند، و نواى دلرباى توراه را با آوازى خاشع و حزین به سمع من برسان ، در وقت یادکردن آسوده خاطر باش ، و یادآورى کن کسى را که به من آرامش خاطر یابد، مرا پرستش کن و چیزى را با من شریک مساز، خوشحالى مرا بجوى که به راستى منم آقاى بزرگ ، من تو را از نطفه آبى بى مقدار آفریدم ، و از کمى خاک که آنرا از زمینى پست و درهم بیرون آوردم و صورت انسانى بخود گرفت ، من او را آفریده اى ساختم ، پس بزرگ است ذات من ، و پاکیزه است کارم ، چیزى مانندم نیست ، و منم زنده جاویدانى که نیست نشوم .
ادامه نوشتار »