بهمن 03
ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت کرده است که حضرت صادق علیه السّلام فرموده که فاطمه علیهاالسّلام را نُه نام است نزد حق تعالی : فاطمه علیهاالسّلام وصدیقه ومُبارکه وطاهره وزکیّه وراضیه ومرضیّه ومُحدّثه وزهراء. پس حضرت فرمود که آیا می دانی که چیست تفسیر فاطمه ؟ یونس گفت ، گفتم : خبر ده مرا از معنی آن ای سیّد من ؛ حضرت فرمود: فُطِمتْ مِن الشّر؛ یعنی بریده شده است از بدیها، پس حضرت فرمود که اگر امیرالمؤ منین علیه السّلام تزویج نمی نمود اورا، کفوی ونظیری نبود اورا بر روی زمین تا روز قیامت نه آدم ونه آنها که بعد از او بودند.
علامه مجلسی رحمه اللّه در ذیل ترجمه این حدیث فرموده که (صدیقه ) به معنی معصومه است ، و(مبارکه ) یعنی صاحب برکت در علم وفضل وکمالات و معجزات واولاد کرام و(طاهره ) یعنی پاکیزه از صفات نقص و(زکیّه ) یعنی نموّ کننده در کمالات وخیرات و(راضیه ) یعنی راضی به قضای حق تعالی و(مرضیه ) یعنی پسندیده خدا ودوستان خدا و(محدّثه ) یعنی ملک با اوسخن می گفت و (زهراء) یعنی نورانی به نور صُوری ومعنوی .
ودر احادیث متواتره از طریق خاصّه وعامّه روایت شده است که آن حضرت را برای این فاطمه نامیده اند که حق تعالی اورا وشیعیان اورا از آتش جهنم بریده است
منتهی الامال جلد ۱
بهمن 06
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
غلامرضا سازگار
بهمن 06
ای ز نبی ربوده دل، روی خدا نمای تو
وی ز علی گره گشا، دست گره گشای تو
پیش روی نبی نبی، عازم دست بوسیت
پشت سر علی علی، ملتمس دعای تو
روح دهی به قدسیان با نفست به هر نفس
دل برد از ملایکه ذکر خدا خدای تو
درد نگفته دلت اشک شبانه علی
حرف دل علی بود گریه بی صدای تو
ناله و آه ما کجا حق تو را ادا کند
جز که هماره مهدیت گریه کند برای تو
تو سپر علی شدی پیش هجوم دشمنان
محسن بی گناه تو، شد سپر بلای تو
بازوی بسته شیر حق، راهی مسجد النبی
تو در قفای او روان، حسین در قفای تو
تا ز علی نهان کنی، قصه گوشواره را
دست تو بود برروی، روی خدا نمای تو
تا که به پاست عالمی قطع نمی شود دمی
ناله وای وای ما، گریه های های تو
تربت بی چراغ تو، سینه داغدار ما
قبر تو هر کجا بود، در دل ماست جای تو
حاج غلامرضا سازگار
اسفند 22
ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من
مانده به سینه با نفس، ذکر خدا خدای من
اشک تو ریزد از بصر، بغض تو مانده در گلو
کشته مرا سکوت تو، گریه کن از برای من
هر نفسی که می کشم، آه تو خیزد از دلم
گشته علی علی علی زمزمه دعای من
عقده به سینه دارم و منع ز گریه می شوم
حبس شده است در گلو گریه های های من
کوه فراق و قدّ خم، موی سفید و عمر کم
عمْر برو که بعد از این مرگ بود دوای من
گریه دگر نمی کند باز ز کار من گره
غیر اجل دگر کسی نیست گره گشای من
ای به فدات هست من گو شکند دو دست من
یک سر موی تو اگر کم شود از تو وای من
من به کفم گرفته جان می دوم از قفای تو
زینب چارساله ات می دود از قفای من
من به تو اشک داده ام من به تو سوز داده ام
“میثم” از آن فشانده ای خون جگر به پای من
نخل میثم
اسفند 22
حـسـین بن علی علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیهماالسلام وفات کرد، امیرالمؤ منین او را پـنـهـان به خـاک سـپـرد و جـای قـبـرش را نـاپدید کرد، سپس برخاست و رو به جانب قبر رسـول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت : سلام بر تو ای رسولخدا از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده .
ای رسـولخـدا! شـکـیبـائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نـابود گشته ، جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است ، زیرا من سر ترا در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد (یعنی هنگام جان دادن سرت به سینه من چسبیده بود) آری ، در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت ) است ، انالله و انا الیه راجعون ، همانا امانت پس گـرفـتـه شـود و گـروگـان دریافـت گـشـت و زهـرا از دسـتـم ربـوده شـد. ای رسـول خـدا دیگـر چـه انـدازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند، اندوهم همیشگی باشد و شبم در بی خوابی گذرد و غمم پیوسته در دلست ، تا خدا خانه ای را کـه تـو در آن اقامت داری برایم برگزیند، (بمیرم و بتو ملحق شوم ) غصه ای دارم دل خـون کن و اندوهی دارم هیجان انگیز، چه زود میان ما جدائی افتاد، تنها بسوی خدا شکوه می برم .
بـه هـمـین زودی دخـتـرت از هـمـدست شدن امتت بر ربودن حقش بتو گزارش خواهد داد، همه سـرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه ، زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتش در سینه اش می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت ، ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داورانست ،
سـلام بـر شـمـا سـلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ ، زیرا اگر از اینجا بـرگردم ، بواسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم بواسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده نباشد.
وای ، وای بـاز هـم بـردبـاری مـبارکتر و خوش نماتر است اگر چیرگی دشمنان زورگو نـبـود (که مرا سرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند و نبش کنند) اقامت و درنگ در اینجا را چون معتکفان ملازمت می نموددم و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم ، در بـرابـر نـظـر خـدا دخـتـرت پـنـهـان بـه خـاک سـپـرده شـد و حـقـش پـایمـال گـشـت و از ارثـش جـلوگیری شد، با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود، ای رسول خدا، شکایت من تنها به سوی خداست و بهترین دلداری از جانب تو است ای رسـول خـدا! (چـون در مرگ تو صبر کردم یا برای گفتار تو درباره صبر)، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.
اصول کافی جلد ۲
اسفند 22
همواره به روی پای مادر بیفت که بهشت زیر پای مادران است
*********************
خیر و صلاح زنان در آن است که نه آن ها مردان نا محرم را ببینند نه مردان نا محرم آنها را ببینند
*********************
از دنیای شما سه چیز برای من دوست داشتنی است تلاوت قران نگاه به چهره رسول خدا و انفاق در راه خدا
*******************
اسفند 21
محدّث فیض در (خلاصه الاذکار) نقل کرده از حضرت زهرا علیهاالسّلام روایت است کـه حـضرت رَسُول صلی الله علیه وآله وسلّم بر من وارد شد در وقتی که رختخواب خود را پـهـن کـرده بـودم ومـی خواستم بخوابم ، فرمود: ای فاطمه ! مخواب مگر بعد از آنکه چهار عمل به جا آوری : ختم قرآن کنی ، وپیغمبران را شفیعان خود گردانی ، ومؤ منین را از خـود خـشـنـود گـردانـی ، وحـج وعـمـره بـکـنـی . ایـن را فـرمـود وداخـل نـمـاز شـد، مـن تـوقـف کـردم تـا نـمـاز خـود را تـمـام کـرد، گـفـتـم : یـا رسـول الله صـلی الله علیه وآله وسلّم ! امر فرمودی به چهار چیزی که من قدرت ندارم در این وقت آنها را به جا آورم ؛ آن حضرت تبسّم کرد وفرمود: هرگاه بخوانی قُلْ هُوَ الله را سـه مـرتـبـه ، پـس گـویـا خـتـم قـرآن کـردی وهـرگـاه صـلوات بفرستی بر من وبر پیغمبران پیش از من ، ما شفیعان توخواهیم بود در روز قیامت وهرگاه استغفار کنی از برای مـؤ مـنـین ، پس تمامی ایشان از توخشنود شوند، وهرگاه بگوئی سبْحانَ الله وَالْحَمْدُ لله وَلا اِله اِلاالله وَالله اَکْبَرُ پس گویا حج وعمره کرده ای .
منتهی الامال
اسفند 21
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانه خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد
چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند میثم
از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند
نخل میثم
اسفند 21
شـیـخ طـوسـی بـه سـنـد مـعتبر از ابن عباس روایت کرده است که چون هنگام وفات حضرت رسـول صلی اللّه علیه وآله وسلّم شد آن قدر گریست که آب دیده اش بر محاسن مبارکش جـاری شـد گـفتند: یا رسول اللّه ! سبب گریه شما چیست ؟ فرمود: گریه می کنم برای فـرزنـدان خـود وآنچه نسبت به ایشان خواهند کرد بَدانِ امّت من بعد از من ، گویا می بینم فـاطـمه دختر خود را بر اوستم کرده باشند بعد از من واوندا کند که یا اَبَتاه ، واَحدی از امـت مـن اورا اعـانـت نـکـنـد؛ چـون فـاطـمـه عـلیـهاالسّلام این سخن را شنید گریست ، حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که گریه مکن ای دختر من ، فاطمه علیهاالسّلام گفت : گریه نمی کنم برای آنچه بعد از توبا من خواهند کرد ولیکن می گریم از مفارقت تـویـا رسـول اللّه صـلی اللّه علیه وآله وسلّم . حضرت فرمود که بشارت باد ترا ای دخـتـر مـن کـه زود بـه مـن مـلحـق خـواهـی شـد وتـو اول کـسـی خـواهـی بـود کـه از اهل بیت من به من ملحق می شود
منتهی الامال
اسفند 04
سـیـد فـضل اللّه راوندی در (نَوادر) روایت کرده از امیرالمؤ منین علیه السّلام که شخص نـابـیـنـائی اذن خـواسـت از حـضـرت فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام کـه داخـل خـانه شود، فاطمه علیهاالسّلام خود را از اومستور کرد، پیغمبر خدا صلی اللّه علیه وآله وسـلّم بـه فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام فـرمـود: بـه چـه سـبـب خـود را مـسـتـور کـردی وحال آنکه این مرد نابینا ترا نمی بیند؟ عرض کرد: اگر اومرا نمی بیند من اورا می بینم ، اگـر در پـرده نـباشم استشمام رایحه می نماید. پس حضرت فرمود: شهادت می دهم که توپاره تن من می باشی .
ونـیـز روایت کرده که روزی حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلم از اصحاب خود از حقیقت زن سؤ ال فرمود، اصحاب گفتند که زن عورت است ؛ فرمود در چه حالی زن به خدا نـزدیـکـتـر اسـت ؟ اصـحـاب جـواب نـتوانستند، چون فاطمه علیهاالسّلام این مطلب را شنید عـرض کرد که نزدیکترین حالات زن به خدا آن است که ملازم خانه خود باشد وبیرون از خانه نشود. حضرت فرمود: فاطمه پاره تن من است
منتهی الامال