.
در آن وقـت شیطان در میان اولاد خود فریاد کرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز تـرا از جـا بـرآورده اسـت ای سـیـّد مـا؟ گـفـت : وای بـر شـمـا! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمین را متغیّر می یابم و می باید که حادثه عظیمی در زمین واقـع شـده بـاشـد کـه تـا عـیـسـی بـه آسـمـان رفـتـه اسـت مـثـل آن واقـع نشده است ، پس بروید و بگردید و تفحّص کنید که چه امر غریب حادث شده اسـت ؛ پـس مـتـفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزی نیافتیم . آن ملعون گفت کـه اِسْتعلام این امر کار من است . پس فرو رفت در دنیا و جولان کرد در تمام دنیا تا به حـرم رسـیـد، دیـد کـه مـلائکـه اطـراف حـرم را فـرو گـرفـتـه انـد، چـون خـواسـت کـه داخـل شـود مـلائکـه بانگ بر او زدند برگشت پس کوچک شد مانند گنجشکی و از جانب کوه حـِری داخـل شـد، جـبـرئیـل گـفـت : بـرگـرد ای مـلعـون ! گـفـت : ای جـبـرئیـل ، یـک حـرف از تـو سـؤ ال مـی کـنـم ، بـگـو امـشـب چـه واقـع شـده اسـت در زمین ؟ جبرئیل گفت : محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلّم که بهترین پیغمبران است امشب متولّد شده اسـت ، پـرسید که آیا مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه ، پرسید که آیا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلی ، ابلیس ‍ گفت : راضی شدم

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام روایت شده است که چون آن حضرت متولّد شد بتها که بـر کـعـبـه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید که (جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا)
و جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخی و درختی خندیدند و آنچه در آسمانها و زمینها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و می گفت : بهترین امّتها و بهترین خلائق و گرامی ترین بندگان و بزرگترین عالمیان محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم است .
و شیخ احمد بن ابی طالب طبرسی در کتاب (احتجاج ) روایت کرده است از امام موسی بن جـعـفـر علیه السّلام که چون حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم از شکم مادر بر زمـیـن آمـد دسـت چـپ را بر زمین گذاشت و دست راست را به سوی آسمان بلند کرد و لبهای خـود را بـه تـوحـیـد بـه حـرکـت آورد واز دهـان مـبـارکـش نـوری سـاطـع شـد کـه اهـل مـکـه قـصـرهـای بـُصْری و اطراف آن را که از شام است دیدند و قصرهای سرخ یمن و نـواحـی آن را و قـصـرهـای سـفـیـد اصطخر فارس و حوالی آن را دیدند و در شب ولادت آن حـضـرت دنـیا روشن شد تا آنکه جنّ و انس و شیاطین ترسیدند و گفتند در زمین امر غریبی حادث شده است و ملائکه را دیدند که فرود می آمدند و بالا می رفتند فوج فوج و تسبیح و تـقـدیـس خـدا مـی کـردنـد و ستاره ها به حرکت آمدند و در میان هوا می ریختند و اینها همه عـلامـات ولادت آن حـضـرت بود و ابلیس لعین خواست که به آسمان رود به سبب آن غرائب کـه مشاهده کرد؛ زیرا که او را جائی بود در آسمان سوّم که او و سایر شیاطین گوش می دادند به سخن ملائکه ، چون رفتند که حقیقت واقعه را معلوم کنند، ایشان را به تیر شهاب راندند برای دلالت پیغمبری آن حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلّم
مطالب مشابه
ذکر بعضی از وقایع شب تولد پیامبر (ص)
در ولادت با سعادت پیامبر اسلام (ص)
در ذکر نسب رسول خدا (ص) ازدواج ووفات عبدالله(ع)
در ذکر نسب رسول خدا (ص) {عبدالله}
ذکر نسب رسول خدا (ص){ عبدالمطلب وحفر زمزم)
در ذکر نسب پیامبر اسلام (ص) {عبد المطلب}
در ذکر نسب پیامبر (ص) {هاشم}
در ذکر نسب پیامبر اسلام (ص) {عبد مناف}
در ذکر نسب پیامبر اسلام (ص) {مدرکه تا قصی}
در ذکر نسب رسول خدا{مضر- الیاس}
در ذکر نسب پیامبر (ص) -(عدنان معد نزار)
در نسب شریف حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم