قضى چنان بزرگ شد که هیچ کس بى اجازه او هیچ کار نتوانست کرد و هیچ زن بى اجازه و رخـصت او به خانه شوهر نتوانست رفت و احکام او در میان قریش در حیات و ممات او مانند دین لازم شمرده مى شد.

پـس قـُصـىّ مـنـصـب سـقـایت و رفادت و حجابت و لوا و دارالنّدوه را به پسرش ‍ عبدالدّار تـفـویـض نـمود و قبیله بنى شیبه از اولاد اویند که کلید خانه را به میراث همى داشتند و چـون روزگـارى تـمـام بـرآمد قصىّ وفات یافت و او را در حَجُون مدفون سـاخـتـنـد و نـور مـحـمـّدى صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلم از قـصـىّ بـه عـبـد مـَنـاف انـتـقـال یـافـت و عـبـدمـنـاف را نـام ، مـُغـَیـْره بـود و از غـایـت جـمـال (قَمَر الْبَطْحا) لقب داشت و کُنْیَتَش ، ابوعبدالشّمس است و او عاتکه دختر مرّه بن هـلال سـلمـیـّه را تـزویـج کـرد و وى دو پسر تواءمان متولّد شدند چنانکه پـیـشانى ایشان به هم پیوستگى داشت پس با شمشیر ایشان را از هم جدا ساختند یکى را (عَمْرو) نام نهادند که هاشم لقب یافت و دیگرى را (عبدالشّمس ).
یـکـى از عـقـلاى عرب چون این بدانست گفت : در میان فرزندان این دو پسر جز با شمشیر هـیـچـکـار فیصل نخواهد یافت و چنان شد که او گفت ؛ زیرا که عبدالشمس ‍ پدر اُمیّه بود و اولاد او هـمیشه با فرزندان هاشم از در خَصْمى بودند وشمشیر آخته داشتند و عبدمناف غیر از این دو پسر، دو پسر دیگر داشت یکى (المُطَّلِب ) که از قبیله اوست عُبَیده بن الحارث و شـافـعـى ، و پـسـر دیـگرش (نَوْفَلْ) است که جُبَیْر بْن مُطْعِم به او منسوب است . و هـاشـم بـن عـبـد مـنـاف را کـه نام او عمرو بود از جهت علّو مرتبت او را (عَمْرو الْعُلى ) مى گـفـتـنـد و از غـایت جمال او را و مُطَّلِب را (اَلْبَدْر ان ) گفتندى و او را با مـطـّلب کـمـال مـؤ الفـت و مـلاطـفـت بـودى چـنـانـکـه عـبـدالشـّمـس را بـا نَوْفَل .
مطالب مشابه
در ذکر نسب پیامبر اسلام (ص) {مدرکه تا قصی}
در ذکر نسب رسول خدا{مضر- الیاس}
در ذکر نسب پیامبر (ص) -(عدنان معد نزار)
در نسب شریف حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم