ابن عبّاس گوید:
در باره این آیه شریفه : ((هان براستی که نه ترسی بر دوستان خدا هست و نه محزون و دلتنگ شوند)) از امیر المؤمنین (ع) پرسش شد، حضرت فرمود: آنان قومی هستند که پرستش خود را تنها برای خدا خالص کرده اند، و به باطن دنیا نگریسته اند آنگاه که مردم به ظاهر آن چشم دوخته اند، و سرانجام آن (نعمتهای اخروی یا کسب معارف و طاعات ) را شناخته اند آنگاه که خلق به نمودهای زودگذر آن فریفته شده اند، پس واگذارند آنچه را که می دانند بزودی ترک آنان خواهد کرد (مال و اولاد و شهوات پست دنیوی ) و نابود و بی اثر ساخته اند آنچه را که می دانند و بزودی آنان را نابود خواهد نمود و از ثواب اخروی بازشان خواهد داشت (پیروی شهوات نفسانی و صفات زشت انسانی ).
سپس فرمود: ای آنکه خود را به دنیا سرگرم ساخته ای ، و برای گرفتن به دام افتاده های دنیا می تازی (یا اینکه برای کسب دنیا در دام شیطان می افتی ) و در ساختن آنچه که بزودی خراب می شود کوشائی ، آیا به قبور پدرانت که اجسادشان را پوسانیده ، و به گورهای فرزندان هم نوع خود که در زیر انبوه شن و خاک پنهان شده اند نمی نگری ؟ چه بیمارانی را که به دست خود پرستاری کردی و به جستجوی دوا و دارویشان شتافتی ، از طبیبان معالجه جستی و از دوستان برایشان رضایت طلبیدی با این همه دردی از آنان نکاستی ، و سودی به حالشان نبخشیدی ، و دوایت اثری به حال آنان نداشت
___________________________________–
آیه ۶۲ سوره یونس
أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ
آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مىشوند
ابو حمزه ثمالی گوید:
امام باقر (ع) فرمود: موسی بن عمران – علی نبیّنا و آله و علیه السّلام – به پیشگاه پروردگار عرض کرد: خداوندا برگزیدگان بندگانت کیانند؟ فرمود: آن کس که دستی باز و سخاوتمند و قدمی پر برکت و استوار در خیرات دارد، سخن راست گوید، و با وقار و آرامش گام بردارد، چنین کسانی از کوه استوارترند. عرض کرد: خداوندا چه کسی در دار القدس در پیشگاه تو بار نهد؟ فرمود: آنان که چشم به دنیا ندوخته ، و اسرار دینی خود را فاش نسازند، و در قضاوت رشوه نگیرند، حق در دلشان جایگزین ، و راستی بر زبانشان جاری است ، این چنین کسان در دنیا در پوشش من و در آخرت در دار القدس نزد من خواهند بود
عبد الا علی بن اعین گوید:
از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود:
نخستین فرد ما دلیل و نمایانگر آخرین فرد ماست ، و آخرین فرد ما تصدیق کننده نخستین فرد ماست ، و طریقه و روش در میان همه ما یکسان است ، خدای متعال هر گاه حکمی کند به مورد اجرا خواهد گذارد.
ابو الصّبّاح کنانی از امام صادق (ع) روایت کند که فرمود:
هر کس در صبح به هنگام طلوع آفتاب [و در شب به هنگام غروب آن ]بگوید: اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له ، و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله ، و انّ الدّین کما شرع ، و الا سلام کما وصف ، و القول کما حدث ، و الکتاب کما انزل ، و انّ االله هو الحقّ المبین ((گواهی دهم که معبودی جز الله نیست که تنها است و شریکی ندارد، و گواهی دهم که محمّد بنده و رسول خدا است ، و دین همان گونه است که او تشریع کرده ، و اسلام همان طوری است که او وصف نموده ، و سخن همان گونه است که او خبر داده ، و کتاب همان گونه است که او فرود آورده ، و خداوند حق آشکار است ))؛ و محمد و آل محمد را به خیر و نیکی یاد کند، و با سلام و درود بر محمد و آل او تحیّت فرستد، خداوند هشت در بهشت را برایش بگشاید و به او گفته شود: از هر دری که میخواهی داخل شو. و نابسامانیهای آن روز از وی محو و نابود گردد.
عمر بن حنظله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: دو نفر از خودمان راجع به وام یا میراثی نزاع دارند و نزد سلطان و قاضیان وقت به محاکمه میروند، این عمل جایز است؟ فرمود: کسیکه در موضوعی حق یا باطل نزد آنها به محاکمه رود چنانستکه نزد طغیانگر به محاکمه رفته باشد و آنچه طغیانگر برایش حکم کند اگر چه حق مسلم او باشد چنان است که مال حرامی را میگیرد زیرا آنرا به حکم طغیانگر گرفته است در صورتی که خدا امر فرموده است به او کافر باشند خدای تعالی فرماید (سوره نسا آیه ۶۰) میخواهند به طغیانگر محاکمه برند در صورتی که مأمور بودند به او کافر شوند. عرض کردم: پس چه کنند؟ فرمود: نظر کنند به شخصی از خود شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، به حکمیت او راضی شوند همانا من او را حاکم شما قرار دادم، اگر طبق دستور ما حکم داد و یکی از آنها از او نپذیرفت همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است و آنکه ما را رد کند خدا را رد کرده و این در مرز شرک به خدا است.
محمد بن مسلم گوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم، چه میشود مردمی را متهم به دروغ نیستند حدیثی را بواسطه از رسول خدا (ص) روایت میکنند ولی از شما خلافش به ما میرسد؟ فرمود: حدیث هم مانند قرآن نسخ میشود.
اصول کافی جلد ۱ باب اختلاف حدیث روایت ۲
***********************************
ابن حازم گوید: چه میشود که من از شما مطلبی میپرسم و شما جواب مرا میگویید و سپس دیگری نزد شما میآید و به او جواب دیگری میفرمائید! فرمود: ما مردم را به زیاد و کم ( به اندازه عقلشان) جواب میگوییم. عرض کردم، بفرمایید آیا اصحاب پیغمبر (ص) بر آن حضرت راست گفتند یا دروغ بستند! فرمود: راست گفتند. عرض کردم پس چرا اختلاف پیدا کردند؟ فرمود: مگر نمیدانی که مردی خدمت پیغمبر (ص) میآمد و از او مسأله ای میپرسید و آن حضرت جوابش میفرمود و بعدها به او جوابی میداد که جواب اول را نسخ میکرد پس بعضی از احادیث بعضی دیگر را نسخ کرده است.
اصول کافی جلد ۱ باب اختلاف حدیث روایت ۳
***********************************
ادامه نوشتار »
از حذیفه بن اسید غفاری که رسول خدا (ص) فرمود:
ای حذیفه براستی حجت خدا بعد از من بر شما علی بن ابی طالب است کفر به او کفر به خداست ، شرک به او شرک به خداست ، شک در او شک در خداست و الحاد در او الحاد در خداست ، انکار او انکار خداست ایمان به او ایمان به خداست زیرا او برادر رسول خدا و وصی او و امام امت او و سرور آنها است و او است حبل اللّه المتین و عروه الوثقائی که بر بدن ندارد و دو کس در باره او هلاک شوند و او تقصیر ندارد دوست غلوّکننده و مقصر، ای حذیفه از علی جدا مشو که از من جدا شوی و با او مخالفت مکن که مخالف من باشی علی از منست و من از علی هر که خشمش آرد مرا به خشم آرد و هر که خشنودش کند مرا خشنود کرده .
به سند امام صادق از امیر المؤمنین (ع) فرمود:
چون خدای تبارک و تعالی خواست روح ابراهیم را بگیرد ملک الموت را فرو فرستاد گفت ای ابراهیم درود بر تو او جواب داد و فرمود برای دعوت آمدی یا برای مرگ گفت برای مرگ و باید اجابت کنی ، ابراهیم گفت دیدی دوستی که دوست خود را بمیراند؟ ملک الموت برگشت و برابر خدای جل جلاله ایستاد و عرضکرد معبودا شنیدی خلیل تو ابراهیم چه گفت ، خطاب رسید برو و به او بگو دوستی را دیدی که ملاقات دوست را بد دارد براستی هر دوستی خواهان ملاقات دوست است .
امام صادق فرمود:
خدای تبارک و تعالی به داود وحی کرد چرا من تو را تنها بینم ؟ گفت به خاطر تو مردم را ترک کردم و مرا ترک کردند فرمود چرا خاموشت بینم ؟ گفت ترست مرا خاموش کرد. فرمود چرا تو را در رنج بینم ، گفت دوستی تو مرا به رنج انداخته ، فرمود چرا تو را فقیر بینم با آنکه تو را بهره مند ساخته ام ؟ گفت قیام بحقت مرا فقیر کرده ، فرمود چرا تو را خوار بینم ؟ گفت بزرگی جلال فوق وصف تو مرا خوار کرده و ای آقایم این حق تو است ، خدای جل جلاله فرمود مژده فضل از من بگیر(تا) روزی که مرا ملاقات کنی با مردم بی امیز و از اخلاق آنها بر کنار باش و از کردارشان دوری کن تا روز قیامت بدان چه خواهی برسی امام صادق (ع) فرمود خدا به داود وحی کرد ای داود به من خوش باش و بیاد من لذت جو و به مناجات من نعمت گیر که بزودی خانه را از فاسقان حالی کنم و لعنت را خاص ظالمان سازم .
حکیمی گفت : دنیا سرای رنج هاست : آن که در طلب دنیا شتاب ورزد، خویشتن به رنج افکنده است و آن که درنگ کند، یاران خویش را.
*************
حکیمی گفت : آن که تو را برای کاری دوست دارد، با انجام آن ، رهایت کند.
*************
نیز از سخنان حکیمان است : مجلس خاصان انس دارد، نه محفل پر جمعیت .
*************
و نیز از سخنان بزرگان است : از دوستان انصاف طلبیدن ، انصاف نیست .
*************
شاعری گفته است : ای دوستدار دنیا! دنیا از روبرو ترا فریفته است ، و چون رو بگرداند، ترا پشیمان سازد.