حال مومن در نزد خدا

بدون نظر »

حـضـرت بـاقـر عـلیـه السـلام فرمود: چون پیغمبر (ص ) را بآسمان بردند عرض کرد: پـروردگـارا حـال مؤ من نزد تو چگونه است ؟ فرمود: اى محمد هر که بدوستى از من اهانت کند آشکارا به جنگ من آمده و من بیارى دوستانم از هر چیزى شتابانترم ، و من در هر کارى که انـجـام دهـم آن انـدازه تـردید ندارم که در باره وفات مؤ من تردید دارم ، او از مرگ بدش آیـد، و مـن ناراحت کردن او را خوش ندارم ، و براستى برخى از بندگان مؤ من من هستند که جـز تـوانـگـرى آنـان را اصـلاح نـکـنـد (و حـالشـان را نـیـکـو نـسـازد) و اگـر بحال دیگرى او را در آورم نابود و هلاک گردد، و برخى از بندگان مؤ من من هستند که جز نـدارى و فـقـر آنـان را اصـلاح نـکـنـد، و اگـر او را بـحـال دیـگـرى بگردانم هر آینه هلاک گردد، و هیچیک از بندگانم بمن تقرب نجوید با عـمـلیـکـه نـزد مـن محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کرده ام ، و بدرستیکه بوسیله نماز نـافـله بـمـن تـقـرب جـوید تا آنجا که من دوستش دارم ، و چون دوستش دارم آنگاه گوش او شـوم که بدان بشنود، و چشمش شوم که بدان ببیند، و زبانش گردم که بدان بگوید، و دسـتش شوم که بدان برگیرد، اگر بخواندم اجابتش کنم ، و اگر خواهشى از من کند باو بدهم .
اصول کافی جلد ۴ اصول کافی جلد ۴ باب کسیکه مسلمانان را آزار کند و خوارشان شمارد روایت ۸
ادامه نوشتار »

نزدیکی به خدا

بدون نظر »

حـمـاد بـن بـشـیـر گـویـد: شـنـیـدم از حـضـرت صـادق عـلیـه السـلام کـه فـرمـود: رسـول خـدا (ص ) فـرمـوده خـداى عـزوجـل فـرماید: هر که بدوستى از من اهانت کند به تحقیق بـراى جـنگ با من کمین کرده است ، و هیچ بنده به چیزى بمن تقرب نجوید که نزد من محبوب تر از آنچه بر او واجب کرده ام باشد، و همانا او بوسیله نماز نافله به من نزدیک شود تا آنجا که من او را دوست بدارم ، و هنگامى که او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشى کـه بـا آن میشنود و چشم او گردم همان چشمى که با آن ببیند، و زبانش شوم همان زبانى کـه بـا آن سـخن گوید، و دست او گردم ، همان دستى که با آن بگیرد، اگر مرا بخواند اجابتش کنم ، و اگر از من خواهشى کند به او بدهم ، و من در کاری که انجام دهم هیچگاه تردید نداشته ام مانند تردیدی که در مرگ مؤ من دارم ، (زیرا) او مرگ را خوش ندارد، و من ناخوش کردن او را.
اصول کافی جلد ۴ اصول کافی جلد ۴ باب کسیکه مسلمانان را آزار کند و خوارشان شمارد روایت ۷

آزردن مومن

بدون نظر »

هـشـام بـن سـالم گـویـد: شـنـیـدم حـضـرت صـادق عـلیـه السـلام مـى فـرمـود: خـداى عـزوجـل فـرمـایـد: به جنگ بامن اعلان دهد آنکس که بنده مؤ من مرا بیازارد، و از خشم من آسوده خـاطـر بـاشـد آنـکـس کـه بـنـده مـؤ من مرا گرامى دارد، و اگر در میانه شرق و مغرب زمین آفـریده از آفریده هایم جز یک مؤ من و یک پیشواى عادلى با او نباشد، من بعبادت آن دو از تـمـامـى آنـچـه در زمـینم آفریدم بى نیاز باشم و هر آینه هفت آسمان و هفت زمین بخاطر او برپا باشند، و براى آن دو از ایمانى که دارند آرامشى فراهم سازم که نیازى به آرامش دیگرى نداشته باشند.
ادامه نوشتار »

عاق والدین

بدون نظر »

رسـول خـدا (ص ) فـرمـود: (بـا پدر و مادر) نیکو رفتار باش و در بهشت جایگزین شو و اگر عاق و جفا کارى با آتش ‍ (دوزخ ) بساز.
اصول کافی جلد ۴ باب عاق والدین روایت ۲
*********************************
حـضـرت صـادق عـلیـه السـلام فـرمـود: هـر کـس بـپـدر و مـادر خـود نـظـر دشـمنى کند در صورتیکه آندو باو ستم (نیز) کرده باشند، خداوند نمازش را نپذیرد.
اصول کافی جلد ۴ باب عاق والدین روایت ۵
*********************************

حـضـرت بـاقـر عـلیـه السلام فرمود: که رسولخدا (ص ) در ضمن سخنى از سخنان خود فـرمـود: بـپـرهـیـز از آزردن پـدر و مـادر، زیـرا بـوى بـهـشـت از مـسـافـت هـزار سـال شـنیده شود، ولى عاق والدین و قطع کننده رحم و پیر مرد زنا کار و آنکه جـامه اش را از روى تکبر و بزرگ منشى (بلند کند که ) بر زمین کشد آنرا نشنوند، و جز این نیست که کبریاء و بزرگى از آن پروردگار جهانیانست .
اصول کافی جلد ۴ باب عاق والدین روایت ۶
*********************************
حـضـرت صادق علیه السلام فرمود: اگر خداوند چیزى را (در آزردن پدر و مادر) کمتر از اف مـى دانـسـت از آن نـهـى مـیـکرد، و آن کمترین مراتب آزردن است ، و از جمله آزردن است که کسى به پدر و مادر خود خیره نگاه کند.
اصول کافی جلد ۴ باب عاق والدین روایت ۷
*********************************

احترام به پدر ومادر

بدون نظر »

حضرت صادق علیه السلام فرمود: کمترین آزار (به پدر و مادر) گفتن اف (به آنها) است ، و اگر خداى عزوجل چیزى را آسان تر و خوارتر از آن میدانست از آن نهى مى فرمود.

توضیح :
اشـاره اسـت بـگـفـتـار خـدایـتـعـالى کـه در سـوره اسـراء آیـه ۲۳ فـرمـایـد: (((فـا تـقـل لهـا اف ….))) پـس بـآنـدو (یعنى پدر و مادر) اف مگو و نهیب نزن بر ایشان ، و اف کـلمـهـیـاى اسـت کـه درکـراهـت و ضـجـر اسـتـعـمـال شـود، یعنى گوینده آن بواسطه بدى حال و کراهت از چیزى آنرا بر زبان جارى کند.
اصول کافی جلد ۴باب عقوق و آزردن پدر و مادر
***********************************
یعقوب بن شعیب گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: چون روز قیامت شود، پرده از پـرده هـاى بـهـشـت را کـنـار زنـنـد، پـس هـر جـانـدارى بـوى آنـرا از مـسـافـت پـانـصـد سال ران بشنود، جز یکدسته ، عرض کردم : آنها کیانند؟ فرمود: عاق والدین خود.
اصول کافی جلد ۴باب عقوق و آزردن پدر و مادر روایت ۳
***********************************
رسـولخـدا (ص ) فـرمـود: بـالاى نـیکى هر نیکوکارى نیکى است تا آنکه انسان در راه خدا کـشـتـه شـود، و چـون در راه خـدا کـشـتـه شد دیگر بالاى آن نیکى (و عملى بهتر) نیست ، و بـالاى هـر آزردنـى آزردنـى اسـت ، تا آنکه کسى یکى از پدر و مادر خود را بکشد، و چون چنین کرد بالاتر از آن آزردنى نیست .
اصول کافی جلد ۴باب عقوق و آزردن پدر و مادر روایت ۴
***********************************

پند یاز امام موسی ابن جعفر (ع)

بدون نظر »

هارون الرشید به ابو الحسین موسى بن جعفر (ع ) نوشت که : مرا پند بده و مختصر بگو! و آن حضرت به او نوشت : تو هیچ چیزى را نمى بینى که پندى در آن نباشد.
کشکول شیخ بهایی

نکته ای در مورد آیه ۱۷ سوره نسا انماالتوبه على الله للذین یعملون السوء بجهاله

بدون نظر »

شیخ ثقه – امین الدین ابوعلى طبرسى که – روحش قدسى باد! – ذیل آیه شریفه : ((انماالتوبه على الله للذین یعملون السوء بجهاله )) (یعنى محققا، خدا توبه کسانى را مى پذیرد، که کار ناشایسته را از روى نادانى مرتکب مى شود – سوره ۴ – آیه ۱۷) مى نویسد: در معنى این آیه شریفه ، مفسران اختلاف کرده و به چند وجه ، تفسیر کرده اند. یکى این که هر گناهى را که بنده مرتکب مى شود، از روى جهل باشد، اگر چه به عمده صورت گیرد. زیرا، جهل ، آن را در نظر او زینت داده است . از ((ابن عباس )) و ((عطا)) و ((مجاهد)) و ((قتاده )) و روایت شده است از ابا عبدالله (ع ) که فرمود: هر گناهى که بنده مرتکب مى شود، هر چند به زشتى آن آگاه باشد. چون با گناه کردن خطر مى کند، باز جاهل است . و از قول یوسف نقل کرده است ، که به برادرانش گفت : ((هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذا انتم جاهلون )) که در این آیه ، چون دلشان نگران بوده است ، آنها را جاهل خوانده وجه دوم این که : از حقیقت عذابى که در آینده بدان گرفتار مى شوند، آگاهى ندارند و این ، قول فراء است . وجه سوم این که از آن گونه گناهان بى اطلاع بوده اند و در نتیجه ، آن را مرتکب شده اند و به یک تاءویل ، آن را به خطا انجام مى دهند و به تاءویل دیگر، از آن جهت که در استدلال پیرامون زشتى گناه ، تفریط مى کنند. و این ، گفته ((جبائى )) است .
اما ((رمانى ))، این تفسیر را از آن جهت ضعیف شمرده است ، که بر خلاف اجتماع مفسران است . از سوى دیگر، ایجاب مى کند، که توبه کسانى که از گناه خود با خبرند، پذیرفته نشود. زیرا، آیه صراحت دارد بر این که توبه ، توبه مردم جاهل است و بس .
کشکول شیخ بهایی

در تعریف عشق

بدون نظر »

مرحبا اى عشق خوش سوداى ما!

اى طبیب جمله علت هاى ما

اى دواى نخوت و ناموس ما

اى تو افلاطون و جالینوس ما

جسم خاک از عشق بر افلاک شد

کوه در رقص آمد و چالاک شد

آتش عشقست کاندر نى فتاد

جوشش عشقت کاندر مى فتاد

عشق و ناموس اى برادر! راست نیست

بر در ناموس ، اى عاشق ! مایست !

هر چه غیر شورش و دیوانگى ست

اندرین ره ، دورى بیگانگى ست

آتشى از عشق در جان بر فروز

سر به سر فکر عبارت را بسوز

عارفان کز جام حق نوشیده اند

رازها دانسته و پوشیده اند

سر غیب آن را سزد آموختن

کاو ز گفتن لب تواند دوختن

شعری از مثنوی

بدون نظر »

لامکانى که در او نور خداست

ماضى و مستقبل و حال از کجاست ؟

ماضى و مستقبلش پیش تو است

هر دو یک چیزست ، پندارى دواست

علم پروردگار حضورى است

بدون نظر »

محدثان گفته اند: منظور از این که ((علم پروردگار حضورى است )) و همانند دانش ما، به گذشت و حال و آینده متصف نیست ، ایشان آن را به ریسمانى تشبیه کرده اند، که هر تکه از آن ، به رنگى ست و کسى آن را از پیش چشم مورى بگذراند. در این صورت ، مور، به سبب ضعف بینایى ، هر دم رنگى مى بیند، که مى گذرد و رنگ دیگرى به جاى آن مى آید. بدین سان ، براى او، گذشته و حال و آینده اى پدید مى آید. بر خلاف کسى که ریسمان در دست اوست . پروردگار که مثل اعلاى دانایى است ، همانند آن کسى است که ریسمان در دست اوست و دانش ما، همانند دانش مور است