دی 08
مرحبا اى عشق خوش سوداى ما!
اى طبیب جمله علت هاى ما
اى دواى نخوت و ناموس ما
اى تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
آتش عشقست کاندر نى فتاد
جوشش عشقت کاندر مى فتاد
عشق و ناموس اى برادر! راست نیست
بر در ناموس ، اى عاشق ! مایست !
هر چه غیر شورش و دیوانگى ست
اندرین ره ، دورى بیگانگى ست
آتشى از عشق در جان بر فروز
سر به سر فکر عبارت را بسوز
عارفان کز جام حق نوشیده اند
رازها دانسته و پوشیده اند
سر غیب آن را سزد آموختن
کاو ز گفتن لب تواند دوختن