حکایتی از سیره امیر المومنین (ع)

بدون نظر »

ضراربن ضمره گفت : پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع ) به نزد معاویه رفتم . و او گفت : علی را برایم توصیف کن ! گفتم : از من درگذر! و او گفت : ناچار باید بگویی . پس ، گفتم : چون ناچارم . بخدا که او نامتناهی بود و پر قدرت . حق و باطل را از هم جدا می کرد، به عدل حکم می کرد، چشمه های دانش از او می جوشید، سخنانش حکمت آمیز بود، از دنیا و ظواهر فریبنده آن ، بیزار بود. به شب و دهشت آن ماءنوس بود. در اشتیاق خدا اشک می ریخت ، اندیشه ای عمیق داشت . جامه خشن را خوش ‍ می داشت . طعام ناگوار را می پسندید، در میان ما، همانند یکی از ما بود، چون می پرسیدیم پاسخمان می داد و چون دعوتش می کردیم به نزدمان می آمد و ما با همه نزدیکی که با او داشتیم ، از شکوهش ، با او توان سخن گفتن نداشتیم

ادامه نوشتار »

سفارشی از حضرت علی (ع) به یاران خود

بدون نظر »

حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: امیر المؤ منین (علیه السلام ) اصحاب خود را بدین نحو سفارش مى کرد که مى فرمود:
شما را به ترس از خدا و پرهیزکارى سفارش مى کنم زیرا پرهیزکارى است که مورد رشک جوینده امیدوار و مورد اعتماد گریزان پناه جو است ، و پرهیزکارى را جامه درونى و باطنى خود قرار دهید و از روى اخلاص یاد خدا کنید تا بوسیله آن بهترین زندگى را دریابید و بدان راه نجات را به پیمائید بنگرید بدنیا نگریستن پارسائى که از آن جدا گردد، زیرا دنیا جاى گزین خود را از جاى برکند و خوشگذران آسوده دل را داغدار کند، آنچه که از دنیا رفته است امیدى به بازگشت آن نیست ، و آینده آن نیز روشن نیست که انتظارش را برند، به آسایش آن بلا و گرفتارى و به بقایش فنا و نیستى بسته است ، خوشیش آمیخته به اندوه و بقاى در آن مخلوط بناتوانى و سستى است ، دنیا چون بستانى است که چراگاهش خرم و سرسبز است و نظر بیننده را بخود جلب کند، نوشیدنیش گوارا و خاکش خوشبو است ، از ریشه هایش آب چکد و شاخه هایش نمناک باشد تا چون این گیاه زمانش فرا رسد (و بثمر رسد) و بندهاى آن محکم گردد بادى بوزد که برگها را برکند و بندها را از هم بگسلد پس چنان گردد که خدا فرموده : (خشک گردد و بادها پراکنده اش سازد، و خدا بر هر چیز تواناست ). (سوره کهف آیه ۴۵) بنگرید در دنیا که چیزهاى جالب براى شما بسیار دارد ولى کمتر چیزى از آن بشما سود دهد