گزیده هایى از باب پایانى کتاب ((نهج البلاغه )) از سخنان سرور اوصیاء على بن ابى طالب :
خوشرویى ریسمان دوستى ست .
به هنگام قدرت ، بر دشمنت ببخشاى ! به سپاس نیرومندى خویش .
بهترین پارسایى ها، پارسایى پنهان است .
مستحباتى که به واجبات زیان رسانند، وسیله تقرب بنده به خدا نمى شوند.
ثروت ، ماده شهوت هاست .
نفس ، گاهى ، گامى است که انسان به سوى نیستى بر مى دارد

کسى که فروتنى کند، بر یارانش مى افزاید.
هر ظرفى ، به آن چه در اوست ، پر مى شود، جز ظرف علم که وسعت مى گیرد.
از خدا بترسید! هر چند که کم باشد. میان خود و خدا پرده اى قرار بده ! هر چند که نازک باشد.
هر چند نیرو فزونى گیرد، شهوت کاستى پذیرد.
برترین کارها، کاریست که نفس را به اکراه از آن بر انگیزى .
دوستى کم و پایدار نیکوتر است تا زیاد اندوهبار
کسى را که خصلتى نیکوست ، در انتظار دیگر خصلت هاى او باشید.
آن که با پادشاه همنشینى دارد، همانند کسى است که بر شیر سوار است . مورد غضب دیگرانست و موضع خطر خود را نیز بهتر از دیگران مى شناسد.