نوف بکالى گوید: شبى امیرالمؤ منین را دیدم که از بستر برخاست و به ستارگاننگریست و مرا فرمود:
اى نوف ، خواب هستى یا بیدار؟
گفتم :
یا امیرالمؤ منین ، بیدارم .
فرمود :
اى نوف ، خوشا به حال کسانى که از دنیا بریده اند و به آخرت روى آورده اند. اینان مردمانى هستند که زمین را فرش خود کرده اند و خاکش ‍ را بستر و آبش را عطر خوشبوى خود. درون خود را به قرآن آراسته اند و برون را به دعا. چون مسیح ، دنیا را از خود دور ساخته اند. اى نوف ، داود (ع ) در چنین ساعتى از شب ، برخاست و فرمود این ساعتى است که هیچ بنده اى به درگاه خداوند دست به دعا برندارد، مگر آنکه ، دعایش ‍ مستجاب شود، مگر عشریّه بگیر (باجگیر) یا کسى که کارهاى مردم را به حکومت گزارش کند یا شرطه ، یا صاحب عرطبه ((طنبور)) باشد و یا صاحب کوبه ((طبل )).