مردی از خوارج خدمت امام باقر علیه‏ السلام رسید و عرض کرد: ای أبا جعفر چه چیز را می‏پرسی؟ فرمود: خدای تعالی را، گفت او را دیده‏ ای فرمود: دیدگان او را به بینائی چشم نبینند ولی دلها او را به حقیقت ایمان دیده‏ اند، با سنجش شناخته نشود و با حواس درک نشود و به مردم مانند نیست، با آیاتش توصیف شده و با علامات شناخته شده، در داوریش ستم نکند، اوست خدا سزاوار پرستشی جز او نیست، مرد خارجی بیرون رفت و میگفت: خدا داناتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۵
**************************
امام صادق علیه‏ السلام فرمود: عالمی خدمت امیرالمؤمنین رسید و گفت ای امیرمؤمنان: پروردگارت را هنگام پرستش او دیده‏ ای! فرمود: وای بر تو! من آن نیستم که پروردگاری را که ندیده‏ ام بپرستم، عرضکرد: چگونه او را دیده‏ ای؟ فرمود: وای بر تو دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دلها با حقایق ایمان او را دیده‏ اند.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۶
******************************
عاصم بن حمید گوید: به ا امام صادق علیه‏ السلام درباره آنچه راجع به دیدن خدا روایت کنند مذاکره میکردم، حضرت فرمود: این خورشید یک هفتادم نور کرسی است و کرسی یک هفتادم نور عرش و عرش یک هفتادم نور حجاب و حجاب یک هفتادم نور ستر، اگر آنها راست گویند چشم خود را به همین خورشید وقتیکه در ابر نباشد بدوزند.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۷