از امام چهارم علیه‏ السلام راجع به توحید پرسش شد، فرمود: خدای عزوجل دانست که در آخرالزمان مردمی محقق و موشکاف آیند از این رو و سوره (((قل هوالله احد))) و آیات سوره حدید را که آخرش (((و هو علیم بذات الصدور))) است نازل فرمود، پس هر که برای خداشناسی غیر از این جوید هلاک است.
اصول کافی جلد ا باب انتساب وخویشی روایت ۳

شرح :
مرحوم مجلسی (ره) علت نزول آیات را برای مردم کنجکاو سه چیز دانسته: ۱- تا فکر دقیق و عمیق آنها در معانی این آیات به کار افتد ۲- تا در خداشناسی به افکار خود تکیه نکنند بلکه به مضامین همان آیات اکتفا کنند ۳- تا این آیات معیار و میزانی باشند که افکار خود را بر آنها عرضه کنند و درست و نادرست آنرا بازشناسند، ولی پیداست که این سه معنی لازم و ملزوم یکدیگرند و به یک معنی رجوع کنند. زیرا تا در آیات تعمق نکند نتواند آنها را معیار قرار دهد و چون معیار قرار داد به افکار خود تکیه نکند و مراد از آیات شش آیه اول سوره حدید (سوره ۵۷) قرآن است که اینک ترجمه آن را ذکر می‏کنیم و توضیح و تفسیرش را که مناسب این مختصر نیست به اهل تعمق وا می‏گذاریم، بعد از بسم الله الرحمن الرحیم چنین فرماید: (۱) آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح خدا گویند و او نیرومند و فرزانه است (۲) پادشاهی آسمانها و زمین خاص اوست، او زنده کند و بمیراند و به همه چیز تواناست (۳) او اول و آخر است و آشکار و نهانست و به همه چیز داناست (۴) اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس به عرش پرداخت، آن چه به زمین فرو رود و آنچه از آن برون شود و آنچه از آسمان فرود آید و آنچه به سویش بالا رود همه را خدا می‏داند، هر جا که باشید او با شماست و به آنچه می‏کنید بیناست (۵) پادشاهی آسمانها و زمین خاص او است و تمام کارها به خدا بازگشت می‏نماید (۶) شب را بروز در آورد و روز را به شب در آورد و او از درون سینه‏ ها آگاه است.
******************
عبدالعزیز گوید از حضرت رضا علیه‏السلام راجع به توحید پرسیدم، فرمود: هر که (((قل هو الله احد))) را بخواند و به آن ایمان آورد توحید را شناخته است، عرض کردم: این سوره را چگونه بخواند؟ فرمود چنانکه مردم مى‏خوانند و خود حضرت این جمله را افزود: چنین است پروردگارم (چنین است پروردگارم) (افزودن این جمله پس از پایان سوره مستحب است و مانند گفتن (((صدق الله العلى العظیم))) پس از پایان قرآن و گفتن (((لبیک)))بعد از (((یا ایها الذین آمنوا))) مى‏باشد.
اصول کافی جلد ا باب انتساب وخویشی