چون به فرمان هارون ، جعفر برمکی را بر دار کردند. دستور داد، تا چندی او را همچنان بگذارد و نگهبانان گمارد، تا مردم ، او را شبانه فرود نیارند و سبب آن که از دار، فرودش آوردند، آن بود که شنید، کسی خطاب به دار کشیده ، این ابیات خواند:
این ، جعفرست بر دار! که باد، با غبار سیاه خود، زیبایی های چهره اش را محو کرده است . بخدا. که اگر بیم سخن چین نبود و چشمانی که بهر خلیفه نمی خوابند، به دور دارت طواف می کردیم و همچنان که مردم ((حجر)) (الاسود) را می بوسند و دست می کشند، بر چوبه دارت بوسه می زدیم .
کشکول شیخ بهایی
مطالب مشابه
بازی چرخ
نمونه ای ازبخشش برمکیان
داستان عبرت آموز از خاندان برمکی