حجه الاسلام ابو حامد محمد غزالی ، روزگاری در نیشاپور، شاگرد امام الحرمین جوینی بود و پس از مرگ وی ، از آنجا رفت و از کسان انگشت شماری ست که در دانش به جایی رسید. سپس به بغداد رفت و شگفتی دانشمندان عراق را برانگیخت و شهرت یافت و تدریس در نظامیه به او واگذار شد. و در حدود سیصد تن از مدرسان بغداد و بیش از صد تن از فرزندان امیران در مجلس درس او حاضر می یافتند. سپس ، همه این ها را ترک کرد و به زهد روی آورد، و گوشه نشین شد. و به عبادت پرداخت . روزگاری در دمشق ، اقامت داشت و در آنجا کتاب ((احیاء)) را تصنیف کرد. سپس ، به بیت المقدس رفت و آنگاه به مصر و در اسکنریه مقیم شد. و سرانجام به وطن اصلی خویش – توس – آمد و خلوت گزید و کتاب های سودمند کرد.
*************
غزالی ، منسوب است به ((غزاله )) از روستاهای توس . از یکی از صالحان حکایت شده است که گفت : غزالی را در بیابانی دیدم مرقع پوشیده و عصا و مشکی در دست . گفتم : ای امام ! تدریس در بغداد، بهتر ار این نبود؟ نگاهی به تحقیر بر من افکند و گفت : آنگاه که ماه سعادت از فلک ارادت نورفشانی کند، خورشید اصول ، به مغرب وصول ، بال گشاید:
عشق ((لیلی )) و ((سعدی )) را رها کردم و به سوی همسفر نخستین منزلم بازگشتم . گرچه شوق های بسیار مرا خواندند که : این سر منزل معشوق است . درنگ کن ! و فرود آی !
کشکول شیخ بهایی