نامه ایست که ((غزالی )) به نظام الملک نوشته است و در آن ، خواهش او را که پذیرفتن تدریس در نظامیه بغداد از سوی غزالی بود و در آن وعده منصب های عالی داده شده بود، پاسخ گفته است . غزالی ، پس از آن که زهد پیشه کرد، از تدریس در نظامیه دست کشید.
((بسم الله الرحمن الرحیم : و لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات )). بدان ! که مردم ، در توجه کردن به آنچه بدان روی آورده اند، سه دسته اند. نخستین ، عوام اند، که به دنیای گذرا اکتفا کرده اند. و پیامبر (ص ) آنان را باز داشته است . در سخن خویش که فرموده است : هیچگاه دو گرگ درنده با گله گوسفند چنان نکنند، که مال دوست و اسرار افکار با دین وی کنند. و گروه دومین خواص قوم اند، که آخرت را بر دنیا برتری نهند و دانند که آخرت بهتر است و از این رو، در دنیا به کار نیک پردازند. پیامبر (ص ) اینان را نیز به کوتاهی در عمل نسبت داده است که فرموده است : دنیا بر آخرت جویان حرام است . و آخرت بر دنیا جویان . و این دو، بر خدا جویان . و گروه سوم ، ویژگان اند، و آنانند که دانسته اند که بالای هر چیزی ، چیز دیگری است و آن ، ناپایدار است و انسان دانا، ناپایدار را دوست ندارد. و به حقیقت دانسته اند. که دنیا و آخرت ، برخی از آفریده های خدایند و مهم ترین امور دنیای ، دو امر میان تهی اند. یعنی : خوردن و زناشویی کردن . و در این دو کار، همه حیوانات با آدمیان شریکند. و رتبه والایی نیست . بدین سبب ، از آن ، روی برتافته اند و به پروردگار خویش ‍ روی آورده اند.

و بر آن ها، این معنی آشکار شده است که : ((الله خیر و ابقی )) و حقیقت ((لا اله الا الله )) بر آنان روشن شده است . و نیز این معنی دانسته اند که : هر کس به کسی جز خدا رو کند، از ((شرک خفی )) خالی نیست . و همه موجودات در نظر آنان به دو دسته اند. خدا و غیر خدا. و آن دو را کفه های ترازوی خویش ساخته اند و دلشان ، زبان آن میزان است
چون بینند که دلشان به کفه خداوندی مایل است ، به سنگینی کار نیک خویش حکم کنند و هر گاه بینند که به کفه دیگر مایل است دانند که کفه گناهانشان سنگین شده است .
همچنان که گروه نخست ، در برابر گروه دوم ((عامی ))اند، گروه دوم نیز در قیاس با گروه سوم عامی اند. و بدین ترتیب ، سه گروه به دو گروه در می آیند.
اکنون گویم که وزیر، مرا از مرتبه بالا، به مرتبه فرودین خوانده است حال آن که ، من ، او را از مرتبه فرودین ، به مرتبه بالا می خوانم که آن اعلا علیین است .
و راه به سوی خدا، از بغداد و توس و از همه جا به خدا، یکی ست هیچیک ، از دیگری نزدیک تر نیست . و از پروردگار می خواهم که او را از خواب بی خبری بیدار کند! که از امروز، در فردایش بنگرد. پیش از آن که کار از دستش برود. والسلام .
کشکول شیخ بهایی