از کتاب ((عده الداعی و نجاح الساعی )) : ابوعبدالله جعفر بن محمدالصادق (ع ) به مفضل بن صالح گفت : ای مفضل ! خدا را بندگانی ست که پنهانی ، خالصانه به وی پردازند و او نیز با نیکویی خالصانه ، به آنان پردازد. و آنان ، کسانی هستند که در روز رستاخیز، نامه عملشان از کردار زشت خالیست . و آنگاه ، که در پیشگاه خداوندی درآیند، آنان را از رازهای پنهانی که با او داشته اند، سرشار کند. گفتم : سرور من ! چرا چنین است ؟ فرمود. آنان فراتر از آنند که فرشتگان نگهدارنده از آن چه میان او و آنانست ، آگاه شوند.
مضمونی نظیر این گفته اند و گمان کنم از بابا فغانی ست :
بیا! که در دل تنگ من از خزینه عشقت
امانتی ست ، که روح الامین نبوده امینش
از دیگری ست :
عاصی اندر خواب ، نام توبه نتواند شنید
گر بداند عشقبازی عفوش با گناه
کشکول شیخ بهایی