باد بهاری وزید، از طرف مرغزار

بدون نظر »

باد بهاری وزید، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید، نالهٔ هر مرغ‌زار

سرو شد افراخته، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار

گل به چمن در برست، ماه مگر یا خورست
سرو به رقص اندرست، بر طرف جویبار

شاخ که با میوه‌هاست، سنگ به پا می‌خورد
بید مگر فارغست، از ستم نابکار

شیوهٔ نرگس ببین، نزد بنفشه نشین
سوسن رعنا گزین، زرد شقایق ببار

خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع
نالهٔ موزون مرغ، بوی خوش لاله‌زار

هر گل و برگی که هست، یاد خدا می‌کند
بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار

برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش
هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار

وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار

بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان
طوطی شکرفشان، نقل به مجلس بیار

بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت
وقت بهاران گذشت، گفتهٔ سعدی بیار
سعدی

جملاتی ناب از پیامبر اسلام (ص)

بدون نظر »

فرمود: رشک آورترین دوستانم از امتم نزد من مردیست سبکبار بهره‏ مند از نماز که در نهان خوب پروردگارش را بپرستد، و در میان مردم گمنام باشد، و روزیش به اندازه گذرانست و بر آن شکیبا بماند، و بمیرد ارثش اندک باشد و گریه‏ کنانش اندک.
******************
فرمود: به مؤمن رنج و دردی نرسد و نه غمی گرچه ملال خاطری باشد جز اینکه خداوند بدان گناهانش را جبران کند.
******************
فرمود: هر که هر چه خواهد بخورد و هر چه خواهد بپوشد و هر چه خواهد سوار شود خدا به او نظر لطف نکند تا به مرگ اندر شود یا آن را وانهد و توبه کند.
******************
فرمود: مؤمن بمانند یک خوشه گندم باشد که یک بار به خاک افتد و یک بار برپا ایستد و کافر چون درختی سخت پیوسته بر پا است و شعور ندارد (که سر بحق فرود آورد).
******************
از وی پرسش شد کدام مردم در دنیا در بلای سخت‏تر باشند؟ در پاسخ فرمود: پیمبران و سپس شبیه‏ تران به حق و پسپس، مؤمن هم به اندازه ایمانش بلا میکشد و خوش کرداریش. هر که ایمانش درست و کردارش خوبست بلایش سخت است و هر که ایمانش پست و کردارش سست است بلایش اندک است.
******************

کلماتی گهر بار از پیامبر اکرم (ص)

بدون نظر »

هنگامی که پسرش ابراهیم جان میداد فرمود : اگر نبود که آن چه در گذشته پیش فرستاده به جا مانده است و آخر به اول میرسد ما بردر مرگ تو غمگین بودیم ای ابراهیم، سپس چشمش اشکین شد و فرمود (ص) دیده اشک میریزد و دل غمگین می‏شود و ما چیزی جز سخن خدا پسندانه نگوییم و راستی که ای ابراهیم ماها برای از دست دادنت غمگینیم .
************
فرمود: زیبائی در زبانست.
******************
فرمود: دانش را از مردم نربایند ولی دانشمندان ربوده شوند تا گاهی که دانشمندی نماند و مردم سروران نادانی بگیرند، فتوی خواهند و آنان ندانسته فتوی دهند و گمراه باشند و گمراه کنند.
*****************
فرمود: بهترین جهاد امتم انتظار فرج است.
******************
فرمود: مردانگی ما خاندان گذشت از کسی است که به ما ستم کند، و عطا بخشی ب‏ه آن که از ما دریغ کند.
تحف العقول

پرستش خدای دیده نشده

بدون نظر »

مردی از خوارج خدمت امام باقر علیه‏ السلام رسید و عرض کرد: ای أبا جعفر چه چیز را می‏پرسی؟ فرمود: خدای تعالی را، گفت او را دیده‏ ای فرمود: دیدگان او را به بینائی چشم نبینند ولی دلها او را به حقیقت ایمان دیده‏ اند، با سنجش شناخته نشود و با حواس درک نشود و به مردم مانند نیست، با آیاتش توصیف شده و با علامات شناخته شده، در داوریش ستم نکند، اوست خدا سزاوار پرستشی جز او نیست، مرد خارجی بیرون رفت و میگفت: خدا داناتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۵
**************************
امام صادق علیه‏ السلام فرمود: عالمی خدمت امیرالمؤمنین رسید و گفت ای امیرمؤمنان: پروردگارت را هنگام پرستش او دیده‏ ای! فرمود: وای بر تو! من آن نیستم که پروردگاری را که ندیده‏ ام بپرستم، عرضکرد: چگونه او را دیده‏ ای؟ فرمود: وای بر تو دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دلها با حقایق ایمان او را دیده‏ اند.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۶
******************************
عاصم بن حمید گوید: به ا امام صادق علیه‏ السلام درباره آنچه راجع به دیدن خدا روایت کنند مذاکره میکردم، حضرت فرمود: این خورشید یک هفتادم نور کرسی است و کرسی یک هفتادم نور عرش و عرش یک هفتادم نور حجاب و حجاب یک هفتادم نور ستر، اگر آنها راست گویند چشم خود را به همین خورشید وقتیکه در ابر نباشد بدوزند.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۷

روایت امام رضا (ع) در دیده نشدن خدا

بدون نظر »

محمد بن عبید گوید: به حضرت رضا(ع) نامه نوشتم و درباره دیدن خدا و آنچه عامه و خاصه روایت کرده‏ اند سؤال کردم و خواستم که این مطلب را برایم شرح دهد، حضرت به خط خود نوشت: همه اتفاق دارند و اختلافی میان آنها نیست که شناسائی از راه دیدن ضرروی و قطعی است، پس اگر درست باشد که خدا به چشم دیده شود قطعا شناختن او حاصل شود، آن گاه این شناخت بیرون از این نیست که یا ایمان است و یا ایمان نیست، اگر این شناسایی از راه دین ایمان باشد پس شناسائی در دنیا که از راه کسب دلیل است ایمان نباشد زیرا این شناسایی ضد آن است و باید در دنیا مؤمنی وجود نداشته باشد زیرا ایشان خدا عز ذکره را ندیده‏ اند و اگر شناسائی از راه دیدن ایمان نباشد، شناسائی از راه کسب دلیل بیرون از آن نیست که یا در معاد نابود شود و نباید نابود شود (و یا نابود نشود،) این دلیل است بر اینکه خدای عز وجل به چشم دیده نشود زیرا دیدن به چشم به آنچه گفتیم می‏رسد.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روایت ۳
ادامه نوشتار »

در رد شدن دیدن خدا

دیدگاه‌ها برای در رد شدن دیدن خدا بسته هستند

یعقوب بن اسحاق گوید: به امام حسن عسکری علیه‏ السلام نوشتم که: چگونه بنده پروردگارش را پرستد در صورتیکه او را نبیند، آن حضرت نوشت: ای ابایوسف: آقا و مولا ولی نعمت من و پدرانم بزرگتر از آن است که دیده شود. گوید از آن حضرت سؤال کردم آیا پیغمبر(ص) پروردگارش را دیده است، در جواب نوشت خدای تبارک و تعالی از نور عظمتش به قلب پیغمبرش آنچه دوست داشت ارائه فرمود.
اصول کافی جلد ۱ باب ابطال دیدن خدا روابت ۱
**********************

صفوان بن یحیی گوید: ابوقره محدث از من خواست که او را خدمت حضرت رضا(ع) برم، از آن حضرت اجازه خواستم، اجازه فرمود، ابوقره به محضرش رسید و از حلال و حرام و احکام دین پرسش کرد تا آنکه سؤالش به توحید رسید و عرض کرد: برای ما چنین روایت کرده ‏اند که خدا دیدار و هم سخنی خویش را میان دو پیغمبر تقسیم فرمود: قسمت هم سخنی را به موسی و قسمت دیدار خویش را به محمد(ص) عطا کرد. حضرت فرمود: پس آنکه از طرف خدا به جن و انس رسانید که: دیده‏ ها او را درک نکند، علم مخلوق به او احاطه نکند، چیزی مانند او نیست، کی بود؟ مگر محمد(ص) نبود؟ عرض کرد:
ادامه نوشتار »

ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من

بدون نظر »

ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من
مانده به سینه با نفس، ذکر خدا خدای من
اشک تو ریزد از بصر، بغض تو مانده در گلو
کشته مرا سکوت تو، گریه کن از برای من
هر نفسی که می کشم، آه تو خیزد از دلم
گشته علی علی علی زمزمه دعای من
عقده به سینه دارم و منع ز گریه می شوم
حبس شده است در گلو گریه های های من
کوه فراق و قدّ خم، موی سفید و عمر کم
عمْر برو که بعد از این مرگ بود دوای من
گریه دگر نمی کند باز ز کار من گره
غیر اجل دگر کسی نیست گره گشای من
ای به فدات هست من گو شکند دو دست من
یک سر موی تو اگر کم شود از تو وای من
من به کفم گرفته جان می دوم از قفای تو
زینب چارساله ات می دود از قفای من
من به تو اشک داده ام من به تو سوز داده ام
“میثم” از آن فشانده ای خون جگر به پای من
نخل میثم

درد دل امیر المومنین با پیامبر بعد از دفن حضرت زهرا

بدون نظر »

حـسـین بن علی علیه السلام فرمود: چون فاطمه علیهماالسلام وفات کرد، امیرالمؤ منین او را پـنـهـان به خـاک سـپـرد و جـای قـبـرش را نـاپدید کرد، سپس برخاست و رو به جانب قبر رسـول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت : سلام بر تو ای رسولخدا از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده .
ای رسـولخـدا! شـکـیبـائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نـابود گشته ، جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است ، زیرا من سر ترا در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد (یعنی هنگام جان دادن سرت به سینه من چسبیده بود) آری ، در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت ) است ، انالله و انا الیه راجعون ، همانا امانت پس گـرفـتـه شـود و گـروگـان دریافـت گـشـت و زهـرا از دسـتـم ربـوده شـد. ای رسـول خـدا دیگـر چـه انـدازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند، اندوهم همیشگی باشد و شبم در بی خوابی گذرد و غمم پیوسته در دلست ، تا خدا خانه ای را کـه تـو در آن اقامت داری برایم برگزیند، (بمیرم و بتو ملحق شوم ) غصه ای دارم دل خـون کن و اندوهی دارم هیجان انگیز، چه زود میان ما جدائی افتاد، تنها بسوی خدا شکوه می برم .
بـه هـمـین زودی دخـتـرت از هـمـدست شدن امتت بر ربودن حقش بتو گزارش خواهد داد، همه سـرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه ، زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتش در سینه اش ‍ می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت ، ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داورانست ،
سـلام بـر شـمـا سـلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ ، زیرا اگر از اینجا بـرگردم ، بواسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم بواسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده نباشد.
وای ، وای بـاز هـم بـردبـاری مـبارکتر و خوش نماتر است اگر چیرگی دشمنان زورگو نـبـود (که مرا سرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند و نبش ‍ کنند) اقامت و درنگ در اینجا را چون معتکفان ملازمت می نموددم و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم ، در بـرابـر نـظـر خـدا دخـتـرت پـنـهـان بـه خـاک سـپـرده شـد و حـقـش پـایمـال گـشـت و از ارثـش ‍ جـلوگیری شد، با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود، ای رسول خدا، شکایت من تنها به سوی خداست و بهترین دلداری از جانب تو است ای رسـول خـدا! (چـون در مرگ تو صبر کردم یا برای گفتار تو درباره صبر)، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.
اصول کافی جلد ۲

کلماتی گهر بار از حضرت زهرا (س)

بدون نظر »

همواره به روی پای مادر بیفت که بهشت زیر پای مادران است
*********************
خیر و صلاح زنان در آن است که نه آن ها مردان نا محرم را ببینند نه مردان نا محرم آنها را ببینند
*********************
از دنیای شما سه چیز برای من دوست داشتنی است تلاوت قران نگاه به چهره رسول خدا و انفاق در راه خدا
*******************

روایتی از حضرت زهرا در آداب قبل از خواب

بدون نظر »

محدّث فیض در (خلاصه الاذکار) نقل کرده از حضرت زهرا علیهاالسّلام روایت است کـه حـضرت رَسُول صلی الله علیه وآله وسلّم بر من وارد شد در وقتی که رختخواب خود را پـهـن کـرده بـودم ومـی خواستم بخوابم ، فرمود: ای فاطمه ! مخواب مگر بعد از آنکه چهار عمل به جا آوری : ختم قرآن کنی ، وپیغمبران را شفیعان خود گردانی ، ومؤ منین را از خـود خـشـنـود گـردانـی ، وحـج وعـمـره بـکـنـی . ایـن را فـرمـود وداخـل نـمـاز شـد، مـن تـوقـف کـردم تـا نـمـاز خـود را تـمـام کـرد، گـفـتـم : یـا رسـول الله صـلی الله علیه وآله وسلّم ! امر فرمودی به چهار چیزی که من قدرت ندارم در این وقت آنها را به جا آورم ؛ آن حضرت تبسّم کرد وفرمود: هرگاه بخوانی قُلْ هُوَ الله را سـه مـرتـبـه ، پـس گـویـا خـتـم قـرآن کـردی وهـرگـاه صـلوات بفرستی بر من وبر پیغمبران پیش از من ، ما شفیعان توخواهیم بود در روز قیامت وهرگاه استغفار کنی از برای مـؤ مـنـین ، پس تمامی ایشان از توخشنود شوند، وهرگاه بگوئی سبْحانَ الله وَالْحَمْدُ لله وَلا اِله اِلاالله وَالله اَکْبَرُ پس گویا حج وعمره کرده ای .
منتهی الامال