فلسفه ، کلمه ایست یونانی به معنی : دوستداری دانش و ((فیلسوف ))، در اصل ((فیلاسوف )) است به معنی : دوستدار دانش . فیلا دوستدار و سوف : دانش .
کشکول شیخ بهایی
قطب ، در ((شرح شهاب )) گفته است : روایت شده است که پروردگار، دعای دو گروه از مردم را مستجاب می دارد. چه مؤمن باشند و چه کافر. یکی دعای مظلومانست و دیگری دعای درماندگان . و بدین سبب است که خدای تعالی فرمود: ((أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ )) (یعنی : آیا آن کیست که دعای بیچارگان را به اجابت می رساند؟)
پیامبر (ص ) فرمود: دعای مظلوم مستجاب است و اگر گفته شود: مگر خدا نفرمود: ((وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ )) (یعنی : و کافران جز به حرمان و ضلالت دعوت نمی کنند) پس چگونه دعایشان مستجاب می شود؟ گوییم : این آیه ، به دعای کافران در دوزخ بر می گردد و در آنجا، نه اشک سود دهد و نه دعا پذیرفته شود. و خبری که ما آوردیم ، مربوط به دنیاست
کشکول شیخ بهایی
_______________
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ سوره نمل آیه ۶۲
وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ سوره غافر آِیه ۵۰
حکیمی گفته است : عاقل را سزاوار است که بداند که خیری در مردم نیست . و نیز بداند که از آن ناگزیرست . و اگر این بداند، چندان که مقتضی ست با آنان در آمیزد.
***************
مردی ، حکیمی را دشنام داد. حکیم تغافل کرد. مرد گفت : منظور من تویی و حکیم گفت : و چنین است که از تو چشم پوشیدم .
***************
و گفته اند: زبان عاقل در پس دل اوست و دل نادان ، در پس زبانش .
***************
حکیمی گفته است : صبر دو گونه است : صبر آن چه ناخوش آیند است و صبر بر آن چه که دوست داشتنی ست . اما، شدیدتر از این دو، صبر نفوس است .
کشکول شیخ بهایی
امام علی (ع ) فرمود: چهار خوی ، از نادانی ست
خشم گرفتن بر آن که خاطرت از او خشنود نیست
همنشینی با کسی که همتای او نیستی
ابراز نیازمندی نزد کسی که ترا بی نیاز نمی سازد
سخن بیهوده گفتن .
کشکول شیخ بهایی
فرمود: هر که شام و بام کند و سه چیز را دارا باشد نعمت دنیا بر او تمام است هر که در بام و شامش تندرست باشد و آسوده خاطر و خوراک یک روز را دارد، و اگر چهارمین نعمت را داشته باشد نعمت دنیا و آن سرا را دارد و آن ایمانست.
*****************
فرمود: رحم کنید بر عزیزی که خوار شده و توانگری که ندار شده و دانشمندی که گرفتار نادان است.
**********************
فرمود: در دو صفت بیشتر مردم فریب خورده باشند تندرستی و آسودگی (یعنی به آنها توجه ندارند)
***************************
فرمود: دلها در بند دوستی آن کسند که نیکی به آنها کرده و دشمنی آن که بدی بدانها کرده است
************************
فرمود: ما گروه پیمبران مأموریم که با مردم به اندازه خردشان سخن کنیم.
********************
فرمود: ملعونست کسی که رنج خود بر مردم اندازد.
************************
فرمود: عبادت هفت جزء است و برتر همه کسب حلال است.
تحف العقول
حکمت ۳۴۶
مشکلات درخواست کردن
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: آبروی تو چون یخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب میکند، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو میریزی.
حکمت ۳۴۷
جایگاه ستایش
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعی چاپلوسی، و کمتر از آن، درماندگی یا حسادت است.
حکمت ۳۴۸
سختترین گناه
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: سخت ترین گناه، آن که گناهکار آن را کوچک بشمارد.
حکمت ۳۴۹
الگوی انسان کامل
(اخلاقی، معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در عیب خود بنگرد از عیب جویی دیگران باز ماند، و کسی که به روزی خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد، و کسی که شمشیر ستم بر کشد با آن کشته شود، و آن کس که در کارها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد، و هر کس خود را در گردابهای بلا افکند غرق گردد، و هر کس به جاهای بد نام قدم گذاشت متّهم گردید. و کسی که زیاد سخن میگوید زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیاء او اندک است، و آن که شرم او اندک، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و کسی که پرهیزکاری او اندک است دلش مرده، و آن که دلش مرده باشد. در آتش جهنّم سقوط خواهد کرد. و آن کس که زشتی های مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتیها را مرتکب شود، پس او احمق واقعی است. قناعت، مالی است که پایان نیابد، و آن کس که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزی خشنود است، و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب میآید جز به ضرورت سخن نگوید.
حکمت ۳۵۰
روانشناسی مردان ستمکار
(سیاسی، اجتماعی، اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: مردم ستمکار را سه نشان است: با سرکشی به ما فوق خود ستم روا دارد، و به زیردستان خود با زور و چیرگی ستم میکند، و ستمکاران را یاری میدهد
از کتاب ((اعلام الدین )) – تاءلیف محمد الحسن بن ابی الحسن الدیلمی -: مقداد بن سریح البرهانی از پدرش روایت کرده است که گفت : در روز جنگ جمل عربی نزد امیرالؤ منین (ع ) به پرسش برخاست که : یا امیر المؤمنین ! می فرمایی : خدا یکی ست ؟ و مردم به او پرخاش کردند. و گفتند. ای اعرابی ! مگر دل مشغولی امیرالمؤمنین را نمی بینی ؟ و امام گفت : رهایش کنید! زیرا، آن چه این اعرابی می خواهد، همانست که ما از این مردم می خواهیم . آنگاه گفت : ای فلان ! این که کسی بگوید خدا یکی ست ، چهار گونه است . که دو گونه آن مجاز نیست و دو گونه دیگر، بر خدا ثابت است . اما، آن دو گونه که در مورد خدا نباید به کار برد، یکی آنست که گویند: ((خدا یکی ست )) و معنای عددی ((یکی )) را اراده کنند. و این ، از آن رو جایز نیست ، که آن چه دومی ندارد، در باب اعداد، وارد نمی شود. ندیده ای که آن که گوید خدا سومین سه است ، کفر است ؟ و نیز اگر گوینده ای گوید: ((او، یکی ست )) و ((نوع جنس )) را اراده کند، نیز نارواست . زیرا، پروردگار فراتر از تشبیه است . اما، آن دو گونه که برای خدا ثابت اند. چنانست که گویند: ((خدا یکی ست )) و منظور ((یگانه )) باشد. یعنی : نظیری ندارد. همچنین چون گویند: ((او یکی ست )) و منظور، آن باشد که در معنی ، یگانه است . یعنی : در وجود و عقل و گمان نمی گنجد.
کشکول شیخ بهایی
خداوند فرموده است : ((ولقد زینا السماء الدنیا بمصابیح )) (یعنی : ما، آسمان دنیا را به چراغ های رخشان زینت دادیم ) آیا این آیه ، دلیل بر آن نیست که ستارگان ، در فلک ماه مستقر هستند؟ بلکه فلک ماه بدانها زینت یافته است ؟ و همین است . زیرا، ستارگان ، اجسام شفاف و نورانی اند. و نیز فرموده پروردگارست که : ((و جعلناها رجوما للشیاطین )) (یعنی : و به تیر شهاب ، آن ستارگان را راندیم ) و این نیز مقتضی آن نیست که ستارگان خود نیز تیر شهابند زیرا اگر چنین باشد به گذشت زمان ، باید از تعداد ستارگان کاسته شود. بلکه نهایت مطلبی که از آیه حاصل می شود، آنست که اجزایی از ستارگان به نام شهاب کنده می شود. همچون نوری که از چراغ می آید. و دلیلی نمی ماند که همه ستارگان ، در فلک هشتم مستقر باشند و در فلک ماه ، جز ماه ، چیزی نباشد. بلکه ممکن است ستارگانی وجود داشته باشند. و شهاب ها از آن ستارگان باشند.
کشکول شیخ بهایی
___________________________
ایه ۵ سوره ملک
وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ
و در حقیقت آسمان دنیا را با چراغهایى زینت دادیم و آن را مایه طرد شیاطین [= قواى مزاحم] گردانیدیم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده کردهای
صالح بن بشر زاهد به نزد ((مهدی )) (خلیفه ) آمد. مهدی او را گفت : مرا پند ده ! گفت : آیا پیش از تو، پدر و عمویت در این مجلس ننشستند؟ گفت : بلی ! گفت : آیا از آن ها کارهایی سر نزد که بر ایشان امید رستگاری بود؟ و کارهایی سر نزد که بیم هلاک بر آن ها می رفت ؟ گفت : بلی . گفت : بنگر! در هر آن چه امید رستگاری ست . آن را بگیر! و هر آن چه را که در آن بیم هلاک است ، رهاکن !
کشکول شیخ بهایی
حکمت ۳۴۱
روز دردناک ظالم
(سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکاری بر مظلوم است.
حکمت ۳۴۲
راه بی نیازی
(اخلاق اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: برترین بی نیازی و دارایی، نومیدی است از آنچه در دست مردم است.
حکمت ۳۴۳
شناخت مردم و ضدّ ارزشها
(سیاسی، علمی) و درود خدا بر او، فرمود: گفتارها نگهداری میشود، و نهان ها آشکار، و هر کسی در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفت هایند جز آن را که خدا نگهدارد، در خواست کنندگانشان مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودی یا خشمی از رأی خود باز میگردد. و آن کس که از همه استوارتر است از نیم نگاهی ناراحت شود یا کلمه ای او را دگرگون سازد.
حکمت ۳۴۴
ضرورت توجّه به فنا پذیری دنیا
(اخلاقی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندی که به آرزوی خود نرسید، و سازنده ساختمانی که در آن مسکن نکرد، و گرد آورندهای که زود آنچه را گرد آورده رها خواهد کرد، شاید که از راه باطل گرد آورده، و یا حق دیگران را باز داشته، و با حرام به هم آمیخته، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینی بار گناه در میگذرد، و با پشیمانی و حسرت به نزد خدا میرود که: «در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکاری آشکار»
حکمت ۳۴۵
یکی از راههای پاک ماندن
(معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: دست نیافتن به گناه نوعی عصمت است.