حکایتی پند آموز

بدون نظر »

از کتاب ((مزار)) درباره صبر: بیهقی ، از ((ذوالنون مصری روایت کرد، که گفت : در طواف بودم که دو زن را دیدم و یکی از آن دو، می گفت : بر مصیبت هایی صبر کردم که اگر برخی از آن ها بر کوه های ((حنین )) فرود می آمدند، از هم می پاشیدند. اشک خویش نگه داشتم . سپس آن را به چشم باز گرداندم تا آن را به دل بریزد)) گفتمش : غمت از چیست ؟ گفت : به مصیبتی دچار آمده ام که هیچگاه کسی دچار نشده است . گفتم : آن چیست ؟ گفت : دو پسر داشتم که با هم بازی می کردند. و پدرشان گوسفندی قربانی کرده بود. که یکی از آن دو، به دیگری گفت : برادر! بگذار تا به تو نشان دهم که پدرمان چگونه گوسفند را قربانی کرد. و برخاست و کاردی آورد و او را کشت و گریخت . آنگاه ، پدرشان از در آمد و به او گفتم : فرزندت برادرش را کشت و گریخت . پدر بیرون رفت و او را گرفت و همانند درنده ای او را از هم درید و باز گشت و از تشنگی و گرسنگی در راه مرد.
کشکول شیخ بهایی

خطبه ای از پیامبر اکرم (ص) فرمان برداری از خدا

بدون نظر »

ای مردم ! خود را به زیور فرمانبرداری از خدا بیاوریید! و لباس قناعت و خوف از پروردگار را بر اندام خویش بپوشانید و آخرت را برای خویش ‍ مسلم سازید! و برای قرارگاه جاودانی خود بکوشید! و بدانید! که بزودی کوچ خواهید کرد. و به سوی خدا می روید. و در آن جهانی ، جز کار نیکو، که از پیش فرستاده اید، یا پاداش پسندیده ای که پیش از آن آماده کرده اید، بهره دیگری نخواهد داشت . بهره شما، از کردار نیکی ست ، که پیش از خود فرستاده اید و پاداش شما، شایسته اعمالی ست که به جا آورده اید.
هان ! که زیورهای دنیا، شما را نفریبد و از مراتب بهشت باز ندارد! و آن روز که پرده های تردید برداشته شود، هر انسانی به جایگاه خویش ‍ می رسد و آرامگاه خویش را می بیند
کشکول شیخ بهایی

امثال وحکم

بدون نظر »

روزها پنج است : روز گمشده (مفقود)، روز کنونى (مشهود)، روز آینده (مورود)، روز وعده (موعود) و روز پایدار(ممدود)
اما، روز گمشده ، دیروز تو بود که با زیاده روى خویش ، آن را از دست داده اى .
روز اکنون تو، آن است که در آنى . پس ، از طاعات خویش ، توشه آخرت بساز!
روز آینده ، فرداى تو است و نمى دانى ، که از روزهاى عمر تو هست ؟ یا نه ؟
روز وعده ، واپسین روزهاى زندگى تست ، همواره آن را پیش چشم دار!
روز پایدار آخرت تو ست و آن ، روزیست که بر تو نمى گذرد. در باره آن ، کوشش خویش به کار بر! و آن یا بر تو نعمت جاوید است و یا عذاب پایدار.
کشکول شیخ بهایی

یک تلنگر

بدون نظر »

عارفى گفته است :
چون پدر ما – آدم – پس از آن که به او گفته شد:((اسکن انت و زوجک الجنه ))(تو و همسرت ، در بهشت آرام گیرید – سوره ۲ – آیه ۳۵) از او یک گناه سر زد و از بهشت رانده شد. ما چگونه امید داریم که با گناه ورزى هاى پى در پى ، به بهشت رویم ؟
مؤلف ، این ابیات را در همین مضمون در کتاب ((سفر حجاز)) به فارسى سروده است :
جد تو، آدم ، بهشتش جاى بود
قدسیان کردند بهر او سجود
یک گنه چون کرد، گفتندش تمام
مذنبى ، مذنب ، برو! بیرون خرام
تو طمع دارى که با چندین گناه
داخل جنت شوى اى رو سیاه
کشکول شیخ بهایی