تیره بخت

بدون نظر »

دختری خرد، شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد
دیگری آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره دیگر کرد
موزهٔ سرخ مرا دور فکند
جامهٔ مادر من در بر کرد
یاره و طوق زر من بفروخت
خود گلوبند ز سیم و زر کرد
سوخت انگشت من از آتش و آب
او به انگشت خود انگشتر کرد
دختر خویش به مکتب بسپرد
نام من، کودن و بی مشعر کرد
به سخن گفتن من خرده گرفت
روز و شب در دل من نشتر کرد
هر چه من خسته و کاهیده شدم
او جفا و ستم افزون تر کرد
اشک خونین مرا دید و همی
خنده‌ها با پسر و دختر کرد
هر دو را دوش به مهمانی برد
هر دو را غرق زر و زیور کرد
آن گلوبند گهر را چون دید
دیده در دامن من گوهر کرد
نزد من دختر خود را بوسید
بوسه‌اش کار دو صد خنجر کرد
عیب من گفت همی نزد پدر
عیب جوئیش مرا مضطر کرد
همه ناراستی و تهمت بود
هر گواهی که در این محضر کرد
هر که بد کرد، بداندیش سپهر
کار او از همه کس بهتر کرد
تا نبیند پدرم روی مرا
دست بگرفت و بکوی اندر کرد
شب به جاروب و رفویم بگماشت
روزم آوارهٔ بام و در کرد
پدر از درد من آگاه نشد
هر چه او گفت ز من، باور کرد
چرخ را عادت دیرین این بود
که به افتاده، نظر کمتر کرد
مادرم مرد و مرا در یم دهر
چو یکی کشتی بی لنگر کرد
آسمان، خرمن امید مرا
ز یکی صاعقه خاکستر کرد
چه حکایت کنم از ساقی بخت
که چو خونابه درین ساغر کرد
مادرم بال و پرم بود و شکست
مرغ، پرواز ببال و پر کرد
من، سیه روز نبودم ز ازل
هر چه کرد، این فلک اخضر کرد

پروین اعتصامی

ای خــدا ثنــاخوانت، بـا بیـان قـرآنی 

بدون نظر »

ای خــدا ثنــاخوانت، بـا بیـان قـرآنی 
وی تمـام اوصـافت، وحیِ حیِّ سبحانی 
وی سلاله‌ات تا حشـر، لاله‌های رضوانی 
عرش و فرش را بانو، هست و بود را بانی 
هــم تجلّــیِّ اول، هـم محمّــد ثــانی 
کفو و یار و هم سنگر، با علی عمرانی# 
**** 
کیستی تو یا زهرا؟- مادرِ کتاب الله 
قدر و نور و یاسین و کوثرِ کتاب الله 
دختـر کتـاب الله، همسر کتاب الله 
داور کتــاب الله، یــاور کتـاب الله 
مظهـر کتـاب الله، منظر کتاب الله 
بــا بیــان رحمانــی بـا جمال ربانی 

تـو خــدای پیدایـی، یا پیمبری زهرا” 
جان احمد مرسل، دست حیدری زهرا” 
یـازده مسیحـا را، پــاک مـادری زهرا” 
رکـن آفرینش را، رکــن دیگـری زهرا” 
دون خالقــی امــا، خَلـق برتری زهرا” 
در ستودنت لال است، همچنان سخندانی 

ادامه نوشتار »

ای روح خدا به چشم حیدر

بدون نظر »

ای روح خدا به چشم حیدر
ای پاره پیکر پیمبر
ای مادر وحی و دختر وحی
ای لیله قدر حی داور
عیسای مسیح کرده تعظیم
اول به تو بعد از آن به مادر
یک دفتر وصف تو است قرآن
یک سطر مدیحه تو کوثر

قرآن محمد است رویت
وحی است هماره گفتگویت

ادامه نوشتار »

ای ز تو پیغامبران را شرف

بدون نظر »

ای ز تو پیغامبران را شرف 
لؤلؤ و مرجان خدا را صدف 
راضیه و مرضیه و عالمه 
سیده النساء یا فاطمه 
آینه سیرت ختم رسل 
دانش کل عصمت کل عقل کل 
دختر دین مادر دین کیست تو 
نور سماوات و زمین کیست تو 
مام دو عیسای مسیح آفرین 
بر دو مسیحت ز مسیح آفرین 
وصف تو و مدح تو خیرالکلام 
مادر سادات علیک السلام 
مادر روحانی روح الامین 
ذریه ات ستارگان زمین 
روح علی جان محمد تویی 
سوره فرقان محمد تویی 
دست خدا دست به دامان توست 
مادری ختم رسل شان تو است 
بوسه گه ختم رسل دست تو 
نفس محمد شده پابست تو 

ادامه نوشتار »