چند روایت از رسول گرامی اسلام

بدون نظر »

پیامبر (ص ) فرمودند: «ﻣﻦ ﺿﺎﻣﻦ ﺳﺮﺍﻳﻰ ﺩﺭ ﭼﻤﻦ ﺯﺍﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺳﺮﺍﻳﻰ ﺩﺭ ﻣﺮﻛﺰ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺳﺮﺍﻳﻰ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ: ﺑﺮﺍﻯ کسی که ﺟﺪﺍﻝ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺣﻖ ﺑﺎ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ کسی که ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﻳﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺷﻮﺧﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ کسی که ﺧﻮﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻛﻨﺪ».

  • ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ( ص) فرمودند: «ﻫﺮ ﻛﺲ ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﻦ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﻳﻰ که از نادانی نادانان بگذرد ﻭ ﺧﻮﺵ ﺧﻮﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯﺩ».
  • – ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ص) فرمدند: ﺧﺪﺍﻯ ﺭﺍ ﺳﻪ ﺁﺑﺮﻭﺳﺖ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻯ ﻛﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭﺩﻳﻦ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﺎه داﺭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺧﺪﺍ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻯ ﻧﻜﻨﺪ: ﺁﺑﺮﻭﻯ ﺍﺳﻠﺎﻡ، ﺁﺑﺮﻭﻯ ﻣﻦ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻯ خاندان من
  • خصال شیخ صدوق

عقل ها را داده ایزد اعتداد

بدون نظر »

عقل ها را داده ایزد اعتداد
مختلف اقدار بر حسب مواد
شعله‌ها هریک به حدی منتهی است
مشعلی از شمع جستن، ابلهی است
پس ز هر نفسی، فروغی ممکن است
چون به فعل آید، توانی گفت هست
سعی می‌کن تا به فعل آید تمام
ورنه خواهی بود ناقص، والسلام
سعی و تحصیل است و فکر اعتبار
ترک شغلی کان تو را نبود به کار
برحذر بودن ز طغیان هوا
زانکه افتد عقل از آن در صعبها
عبرتی گیر از چراغی، ای غنی
در غبار ابر، در کم روغنی
هان، تو بگشا چشم عبرت گیر خود
ساز عبرت رهنمای سیر خود
امتیاز آدمی از گاو و خر
هم به فکر و عبرت آمد، ای پسر!
چون شدی بی‌بهره از فکر ای دغل
دان که «کالانعام» باشی، بل أضل
فکر یک ساعت تو را در امر دین
افضل آمد از عبادات سنین
ای خوشا نفسی که عبرت گیر شد
در علاج نفس، با تدبیر شد
تقوی قلب و صلاح واقعی
هم به فکر و عبرت است، ای المعی
ای رمیده طبع تو از ذی صلاح
کرده‌ای خود غیبت نیکان مباح
عالمی، گر پیرو سنت شود
مقصدش زان پیروی، غربت شود
چون رسد وقت نماز، از جا جهد
ترک صحبت داده، شغل از کف نهد
گوئیش: مرد ریاکاری بود
اهل مشرب را به دل باری بود
ور ز قید شرع بینی وا شده
لاابالی گشته، بی‌پروا شده
در عبادت کرده عادت، چون صبی
آخر وقت و اقل واجبی
صحبت هر صنف کافتد اتفاق
باشد اندر وسعت خلقش وفاق
نامیش با مشرب و بی‌ساخته
گوئیش: اصلا ریا نشناخته
بس سبک روح و لطیف و بامزه است
گوئیا، نان و پنیر و خربزه است

انواع نیکی ها

بدون نظر »


یوسف نحوی گفت : دست سه گونه است : دست سفید، دست سبز و دست سیاه . دست سفید: آغاز در کار نیک است و دست سبز: پاداش به کار نیک است و دست سیاه : نیکی همراه با منت است

کشکول شیخ بهایی

چون عمل در تو نیست نادانی

بدون نظر »

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهی مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر

گلستان سعدی

با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد

بدون نظر »

موسی علیه السلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسَن کما اَحسنَ اللهُ الیک نشنید و عاقبتش شنیدی
خواهی که ممتع شوی از دنیی و عقبی
با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد
درخت کرم هر کجا بیخ کرد
گذشت از فلک شاخ و بالای او
شکر خدای کن که موفق شدی به خیر
ز انعام و فضل او نه معطل گذاشتت

گلستان سعدی

جهان از باد نوروزی جوان شد

بدون نظر »

جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشکین نفس گشت
صبای گرم‌رو عنبرفشان شد
تو گویی آب خضر و آب کوثر
ز هر سوی چمن جویی روان شد
چو گل در مهد آمد بلبل مست
به پیش مهد گل نعره‌زنان شد
کجایی ساقیا درده شرابی
که عمرم رفت و دل خون گشت و جان شد
قفس بشکن کزین دام گلوگیر
اگر خواهی شدن اکنون توان شد
چه می‌جویی به نقد وقت خوش باش
چه می‌گوئی که این یک رفت و آن شد
یقین می‌دان که چون وقت اندر آید
تو را هم می‌بباید از میان شد
چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر
که همره دور رفت و کاروان شد
بلایی ناگهان اندر پی ماست
دل عطار ازین غم ناگهان شد

عطار

عاشقان را از بزم ما سلام

بدون نظر »

مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل می‌زند صلا
هرگز ندیده چشم جهان این چنین بهار
می‌روید از زمین و ز کهسار کیمیا
پهلوی هر درخت یکی حور نیکبخت
دزدیده می‌نماید اگر محرمی لقا
اشکوفه می‌خورد ز می روح طاس طاس
بنگر بسوی او که صلا می‌زند ترا
می خوردنش ندیدی اشکوفه‌اش ببین
شاباش ای شکوفه و ای باده مرحبا
سوسن به غنچه گوید: «برجه چه خفتهٔ
شمعست و شاهدست و شرابست و فتنها »
ریحان و لالها بگرفته پیالها
از کیست این عطا ز کی باشد جز از خدا
جز حق همه گدا و حزینند و رو ترش
عباس دبس در سر و بیرون چو اغنیا
کد کردن از گدا نبود شرط عاقلی
یک جرعه می‌بدیش بدی مست همچو ما

ادامه نوشتار »

نتیجه فروتنی برای صاحب منصبان

بدون نظر »

حدید بن حکیم ازدی گوید: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود:

پرهیزکاری پیشه کنید و دین خودتان را با ورع و پاکدامنی نگهدارید، و با تقیّه و بی نیازی جستن به وسیله پیوند با خدا عزّوجلّ از حاجتمندی به پیش صاحب منصبان دنیا آن را قوّت بخشید، و بدانید که هر کس برای صاحب منصبی یا برای کسی که در دین با او مخالف است فروتنی کند و بدین سبب طالب چیزی از دنیای وی باشد خداوند نام او را از دفتر روزگار محو سازد و به گمنامیش سپارد، و بکیفر این کارش او را دشمن دارد، و او را به آن شخص واگذار نماید، پس اگر چنین شخصی بر چیزی از دنیای وی دست یابد و چیزی از او به دستش برسد خداوند برکت را از آن بکند و بر انفاقی که از آن مال در حج و بنده آزاد کردن و سایر نیکی ها می کند پاداشش ندهد. امالی شیخ مفید

برترین اعمال

بدون نظر »

داود بن سلیمان غازی از حضرت رضا از پدران بزرگوارش علیهم السّلام از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم چنین روایت کند که فرمود: برترین اعمال، ایمانی است که شکّی در آن نباشد، و جنگ و جهادی که خیانت در غنیمت آن راه نیابد، و حجّی که پسندیده و مقبول باشد. نخستین کسی که داخل بهشت شود بنده زر خریدی است که عبادت پروردگارش را به نیکی به انجام رساند و خیرخواه صاحب خود باشد، و مرد پاکدامنی که عفّت خویش نگه دارد، و عبادت بسیار کند. امالی شیخ مفید

پیوند با خویشان

بدون نظر »

ابو عبیده حذّاء از امام باقر (ع) روایت کند که فرمود: در کتاب امیر المؤمنین (ع) آمده: سه خصلت است که دارنده آن نمیرد تا آنکه وبال آن ها را ببیند: ستم، و قطع رابطه با خویشاوندان، و سوگند دروغ. و همانا طاعتی که پاداش و اجرش زودتر رسد پیوند با خویشان است، و راستی چه بسا مردمی که از حق روگردانند و چون پیوند خویشاوندی خود را با هم حفظ می کنند اموالشان رشد کرده و ثروتمند گردند. و همانا سوگند دروغ و قطع رابطه با خویشاوندان آبادی ها را از اهل و خانمان تهی سازد.

امالی شیخ مفید