سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در مورد رسیدگی به حساب ها

بدون نظر »

پیش از آن که به حساب شما رسیدگى شود، به شمارش کارهاى خویش ‍ بپردازید! و پیش از آن که به عذاب گرفتار آیید، رهایى خویش را فراهم آورید! و پیش از آن که به بیچارگى دچار شوید، زاده راه خویش بسازید! که پیشگاه حق ، پایگاه داد است و داورى به حق . و آن که هماره شما را بیم داده است ، معذور است
کشکول شیخ بهایی

ذکر نسب رسول خدا (ص){ عبدالمطلب وحفر زمزم)

بدون نظر »

هـمـانـا مـعـلوم بـاشد که عَمْروبن الحارث الجُرْهُمى ـ که رئیس جُرْهُمیان بود ـ در مکّه در عهد قـُصىّ، حُلَیْل بن حَبْسیّه از قبیله خُزاعه با ایشان جنگ کرد و بر ایشان غلبه جست و امر کـرد کـه از مـکّه کوچ کنند. لاجرم عمرو تصمیم عزم داد که از مکّه بیرون شود و آن چند روز که مهلت داشت کار سفر راست مى کرد از غایت خشم حَجَر الاَْسْود را از رُکْن انتزاع نمود و دو آهو برّه از طلا که اسفندیار بن گشتاسب به رسم هدیه به مکّه فرستاده بود با چند زره و چـند تیغ که از اشیاء مکّه بود برگرفت و در چاه زمزم افکنده آن چاه را با خاک انباشته کرد، پس مردم خود را برداشته به سوى یمن گریخت .
ادامه نوشتار »

ابراهیم بن هلال ثقفى

بدون نظر »

ولادت
ابو اسحاق ، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفى اصفهانى از علماى بزرگ شیعه و از راویان حدیث به شمار مى آید.
تاریخ دقیق ولادت وى در دست نیست ؛ اما روشن است که او در اوایل قرن سوم هجرى و در شهر کوفه به دنیا آمده است . کوفه به شهر علاقه مندان خاندان حضرت على علیه السلام مشهور است .
ابو اسحاق در اوایل عمر، زیدى مذهب بوده ، سپس مذهب حق امامیه را برگزیده است
ادامه نوشتار »

حکمت های نهج البلاغه ۱۳۱ الی ۱۴۰

بدون نظر »

حکمت ۱۳۱
و درود خدا بر او، فرمود: (شنید مردی دنیا را نکوهش می ‏کند.) (اخلاقی ، اجتماعی )
۱- توبیخ نکوهش کننده دنیا:
ای نکوهش کننده دنیا، که خود به غرور دنیا مغروری و با باطل‏های آن فریب خوردی خود فریفته دنیایی و آن را نکوهش می ‏کنی آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شده‏ا ی یا دنیا به تو جرم کرده است کی دنیا تو را سرگردان کرد و در چه زمانی تو را فریب داد آیا با گورهای پدرانت که پوسیده ‏اند (تو را فریب داد) یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیده ‏اند آیا با دو دست خویش بیماران را درمان کرده ‏ای و آنان را پرستاری کرده و در بسترشان خوابانده ‏ای ‏درخواست شفای آنان را کرده، و از طبیبان داروی آنها را تقاضا کرده ‏ای در آن صبحگاهان که داروی تو به حال آنان سودی نداشت، و گریه تو فایده‏ ای نکرد، و ترس تو آنان را سودی نرساند، و آنچه می ‏خواستی به دست نیاوردی ، و با نیروی خود نتوانستی مرگ را از آنان دور کنی . دنیا برای تو حال آنان را مثال زد، و با گورهایشان، گور، خودت را به رخ تو کشید.
ادامه نوشتار »

حکمت های نهج البلاغه ۱۲۱ تا ۱۳۰

بدون نظر »

حکمت ۱۲۱
ارزیابی عمل ‏ها
(اخلاقی ) و درود خدا بر او، فرمود: چقدر فاصله بین دو عمل دور است: عملی که لذّتش می ‏رود و کیفر آن می ‏ماند، و عملی که رنج آن می ‏گذرد و پاداش آن ماندگار است
ادامه نوشتار »

خطبه اى از پیامبر خدا(ص )

بدون نظر »

اى مردم ! شما یادگار گذشتگان اید و باز مانده پیشینیان . که نیرو و توانائى شان بیش از شما بود. چنان که بنیان هاى استوار را در هم مى شکستند در عین حال ، خداى توانا بر آنان پیروزى یافت آن چنان ، که قبیله نیرومند آنان ، از هر گونه پشتیبانى از آنان ، در ماندند و فدیه نیز از آنان پذیرفته نشد.
اکنون ، شما پیش از آن که به چنگال مرگ گرفتار آیید و از سرانجام خویش ‍ غافل مانید، براى آینده خویش ، زاد و توشه اى گرد آورید! زیرا، قلم قدرت آن چه را که باید بشود، نگاشته است .
کشکول شیخ بهایی

حکایتی از ابوذر

بدون نظر »

عثمان – بن عفان – غلامى را با کیسه زری به نزد ابوذر، رضی الله عنه فرستاد و به غلامى گفت : اگر از تو بپذیرد، آزادى . و چون غلام با کیسه به نزد ابوذر آمد و اصرار کرد و نپذیرفت ، به او گفت : آن را بپذیر! که آزادى من ، در این است . و ابوذر گفت : و بندگى من !

جملاتی از ارسطو

بدون نظر »

از سخنان ارسطو: اگر خواهى بدانى که آدمى تواند تا شهوات خویش در اختیار گیرد، بنگر! که تا چه اندازه تواند که زبان خویش نگه دارد. و نیز گفت روح در جسم نیست ، بلکه جسم در روح است . چه ، روح از بدن وسیع تر است .
کشکول شیخ بهایی

در ذکر نسب پیامبر اسلام (ص) {عبد المطلب}

بدون نظر »

چـون صـیـّت جلالت هاشم به آفاق رسید سلاطین و بزرگان براى او هدایا فرستادند و استدعا نمودند که دختر از ایشان بگیرد شاید نور محمّدى صلى اللّه علیه و آله و سـلّم کـه در جـبـیـن داشـت بـه ایـشـان مـنـتـقـل گـردد و هـاشـم قـبـول نـکـرد و از نـُجـبـاى قـوم خود دختر خواست و فرزندان ذکور و اناث آورد که از جمله (اَسـَد) است که پدر فاطمه والده حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام است
ادامه نوشتار »

در ذکر نسب پیامبر (ص) {هاشم}

دیدگاه‌ها برای در ذکر نسب پیامبر (ص) {هاشم} بسته هستند

چـون هاشم به کمال رشد رسید آثار فتوّت و مروّت از وى به ظهور رسید و مـردم مکّه را در ظلّ حمایت خود همى داشت چنانکه وقتى در مکّه بلاى قحط و غلا پیش آمد و کار بر مردم صعب گشت هاشم در آن قحط سال همى به سوى شام سفر کردى و شتران خویش را طـعام بار کرده به مکّه آوردى و هر صبح و هر شام یک شتر همى کشت و گوشتش را همى پـخـت آنـگاه ندا در داده مردم مکّه را به مهمانى دعوت مى فرمود و نان در آب گوشت ثَرید کـرده بـدیـشـان مـى خـورانید از این روى او را (هاشم ) لقب دادند؛ چه (هَشْم ) به معنى شکستن باشد.
ادامه نوشتار »