خطبه اى از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) و آن خطبه (معروف بخطبه ) وسیله است :
(و وجه اینکه این خطبه را خطبه وسیله نامیده اند تعریفى است که امیرمؤ منان (علیه السلام ) در این خطبه از مقام وسیله (که مقامى است مخصوص به رسولخدا (صلى الله علیه و آله ) در روز محشر) مى فرماید:)
((۴- جابربن یزید گوید: من خدمت امام باقر (علیه السلام ) شرفیاب شدم و با آن حضرت عرض کردم : اى فرزندرسول خدا به راستى که این اختلاف شیعه در مذهبشان درون مرا مى سوزاند!
حضرت فرمود: اى جابر تو را آگاه نسازم بر حقیقت اختلاف آنها که این اختلاف از کجا سرچشمه گرفته و از چه جهت تفرقه و جدائى پیدا کردند؟ عرضکردم ؟ چرا اى فرزند رسول خدا، فرمود: پس هرگاه آنان اختلاف کردند تو راه اختلاف را پیش مگیر، همانا هر که منکر امام وقت گردد مانند کسى است که منکر رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) در روزگار خود آنحضرت شده باشد، اى جابر بشنو و بخاطر بسپار، جابر گوید: گفتم : اگر میل داشته باشید بفرمائید تا گوش کنم ! فرمود: بشنو و بخاطر بسپار و تا هر جا که مرکبت پیش مى رود بمردم برسان ، همانا امیرمؤ منان (علیه السلام ) پس از اینکه هفت روز از وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله ) گذشت در مدینه براى مردم خطبه اى ایراد فرمود – و این خطبه پس از آنى بود که از جمع آورى قرآن و گرد آوردن آن فراغت جسته بود – و در آن خطبه چنین فرمود:
ادامه نوشتار »
حکمت ۳۰
پرهیز از غفلت زدگى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پرده پوشى کرده که پندارى تو را بخشیده است
حکمت ۳۱
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، جواب داد)
۱- شناخت پایه هاى ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوت هایش کاستى گیرد، و آن کس که از آتش جهنّم میترسد، از حرام دورى میگزیند، و آن کس که در دنیا زهد میورزد، مصیبتها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار میکشد در نیکی ها شتاب میکند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّتها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان می زیسته است. و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فکرى ژرف اندیش، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى. پس کسى که درست اندیشید به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید، از چشمه زلال شریعت نوشید، و کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است:
امر به معروف، و نهى از منکر، راستگویى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نیرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتی ها نهى کرد، بینى منافقان را به خاک مالید، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قیامت او را خشنود سازد.
۲- شناخت اقسام کفر و تردید:
و کفر بر چهار ستون پایدار است: کنجکاوى دروغین،«» ستیزه جویى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید.«» و آن کس که به ستیزه جویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نا بینا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گردید، نیکویى را زشت، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهی ها گشت، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسیدن، دو دل بودن، و تسلیم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شبهات بیرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است، و آن کس که در تردید و دو دلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.
(سخن امام طولانى است چون در این فصل، حکمتهاى کوتاه را جمع آورى میکنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)
حکمت ۳۲
ارزش و والایى انجام دهنده کارهاى خیر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.
حکمت ۳۳
اعتدال در بخشش و حسابرسى
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زیاده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گیر مباش.
حکمت ۳۴
راه بی نیازى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترین بی نیازى، ترک آرزوهاست.
حکمت ۳۵
ضرورت موقعیّت شناسى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند، در باره او چیزى خواهند گفت که از آن اطّلاعى ندارند.
حکمت ۳۶
آرزوهاى طولانى و بزهکارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزوهایش طولانى است کردارش نیز ناپسند است.
حکمت ۳۷
ضرورت ترک آداب جاهلى
(اخلاقى، سیاسى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّین دهقانان شهر انبار«» تا امام را دیدند پیاده شده، و پیشاپیش آن حضرت می دویدند. فرمود چرا چنین میکنید گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام میکردیم، فرمود) به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودى نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می افکنید،
و در آخرت دچار رنج و زحمت می گردید، و چه زیانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسایشى که با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
حکمت ۳۸
ارزشها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم چهار چیز از من یاد گیر (در خوبی ها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل می کنى زیان نبینى:
الف- خوبی ها
۱- همانا ارزشمندترین بی نیازى عقل است، ۲- و بزرگترین فقر بی خردى است، ۳- و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است. ۴- و گرامی ترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
ب- هشدارها
۱- پسرم از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که می خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت می کند. ۲- از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ می دارد. ۳- و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را می فروشد. ۴- و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور می نمایاند.
حکمت ۳۹
جایگاه واجبات و مستحبّات
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب«» انسان را به خدا نزدیک نمی گرداند، اگر به واجب زیان رساند.
حکمت ۲۱
ارزشها و ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترس با ناامیدى، و شرم با محرومیّت همراه است، و فرصتها چون ابرها مىگذرند، پس فرصتهاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت ۲۲
روش گرفتن حق
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب روى به طول انجامد.«»
(این از سخنان لطیف و فصیح است، یعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهیم شد و باید بر ترک شتر سوار چون بنده بنشینیم)
حکمت ۲۳
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت ۲۴
روش یارى کردن مردم
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
حکمت ۲۵
ترس از خدا در فزونى نعمتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مىبینى که انواع نعمتها را به تو مىرساند تو در حالى که معصیت کارى، بترس.
حکمت ۲۶
رفتار شناسى (و نقش روحیّات در تن آدمى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزشهاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.«»
حکمت ۲۷
روش درمان دردها
(بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.
حکمت ۲۸
برترین پارسایى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است
حکمت ۲۹
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مىگذارى و مرگ به تو روى مىآورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.