اهل بهشت

بدون نظر »

ابو عبد الرّحمن گوید:
امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) در سفرى از مرکب خود پیاده شد و پنج مرتبه به سجده افتاد. چون سوار مرکب شد یکى از یارانش عرض ‍ کرد: ما کارى از شما دیدم که تاکنون چنان نکرده بودید؟! فرمود: آرى ، جبرئیل (ع) نزد من آمده و مرا بشارت داد که علىّ اهل – بهشت است ، من بشکرانه این نعمت به پیشگاه خداى متعال سجده آوردم ، چون سر برداشتم گفت : فاطمه هم اهل بهشت است ، من بشکرانه آن نیز سجده آوردم ، چون سر برداشتم گفت : حسن و حسین دو سرور جوانان بهشتى اند. باز هم بشکرانه آن سجده کردم ، چون سربرداشتم گفت : هر کس هم که ایشان را دوست بدارد نیز اهل بهشت است ، من بشکرانه آن سجده کردم ، چون سر برداشتم گفت : هر کس هم که دوست دوستان ایشان باشد اهل بهشت است ، و من بشکرانه آن نیز سجده نمودم .

صفات حضرت علی (ع) از زبان پیامبر (ص)

بدون نظر »

عبد الرحمن بن سمره گوید:
عرض کردم یا رسول اللّه مرا به نجات رهبرى کن فرمود اى پسر سمره گاهى که هواها مختلف و رأ یها متفرق شد ملازم على بن ابى طالب باش که او امام است و خلیفه بر شما است بس از من او است فاروق که تشخیص دهد میان حق و باطل هر که از او پرسد پاسخ گوید و هر که ره جوید رهش نماید هر که حق نزد او طلبد بیابد و هر که هدایت پیش او جوید بر خورد هر که بدو پناهد آسوده اش سازد و هر که باو متمسک شود نجاتش دهد هر که باو اقتداء کند رهبریش کند اى پسر سمره سالم ماند هر که تسلیم او گردد و دوستش دارد نابود است هر بر او رد کند و دشمنش دارد اى پسر سمره براستى على از منست و روحش از روح منست و گلش از گل من ، او برادر من و من برادر اویم او شوهر دختر من فاطمه بهترین زنان جهانیانست از اولین تا آخرین دو پسرش امام امت منند و دو سید جوانان اهل بهشت که حسن و حسین باشند با نه امام از فرزندان حسین که نهم آنها قائم آنها است در امتم و پر کند زمین را از عدل و داد چنانچه پرشده از ظلم و بیداد

صفات امیر المؤمنین(ع) از زبان خودش

بدون نظر »

امیر المؤمنین یک روز در بالاى منبر کوفه فرمود:
منم سید اوصیاء، وصى سید انبیاء منم امام مسلمانان و پیشواى متقیان و ولى مؤمنان و شوهر سیده زنان جهانیان منم که انگشتر بدست راست کنم و پیشانى بخاک نهم منم که دو هجرت کردم و دو بیعت نمودم منم صاحب بدر و حنین و زننده با دو تیغ و جنگنده بر دو اسب منم وارث علم اولین و حجت خدا بر جهانیان پس از پیغمبران و محمد بن عبد اللّه خاتم انبیاء، دوستدارانم مرحومند و دشمنانم ملعون بسیار بود که دوستم رسول خدا (ص) میفرمود اى على دوستى تو تقواست و ایمان دشمنى با تو کفر است و نفاق منم بیت حکمت و توئى کلیدش دروغگو است آنکه گمان برد مرا دوست دارد و دشمن تو است

وزیر و برادر پیامبر (ص)

بدون نظر »

پیغمبر فرمود:
به راستى خداوند تبارک و تعالى مرا برگزید و اختیار کرد و رسول گردانید و سید کتابها بمن نازل کرد و عرض کردم سیدا معبودا تو موسى را بفرعون فرستادى و از تو خواست که برادرش هرون را با او همراه کنى و زیرش باشد و بازویش قوى دارد و گفتار او را تصدیق کند من هم سیدا معبودا از تو خواهش دارم از خاندانم وزیرى برایم مقرر دارى که بازویم را باو قوى دارى خدا على (ع) را وزیر و برادرش ساخت و او را دلدار کرد و هیبت او را بدل دشمنش انداخت و او اول کس است که بمن ایمان آورد و مرا تصدیق کرد و اول کس است که همراهم یگانه پرستى کرد من او را از خدا خواستم و او را بمن عطا کرد او سید اوصیا است و رسیدن باو سعادت و مرگ در طاعتش ‍ شهادتست نامش در تورات مقرون نام من است و زنش صدیقه کبرى دختر منست و دو پسرش دو آقاى اهل بهشتند و دو پسر منند و او و آنها و امامان پس از آنها حجتهاى خداوند بر خلقش پس از پیغمبران و آنان دریاى علمند در امتم هر که پیروى آنها کند نجات یافته از دوزخ و هر که به آنها اقتدا کند رهبرده بصراط مستقیم ، نبخشیده است خداى عز و جل دوستى آنها را ببنده اى جز آنکه او را در بهشت درآورده است .

خلفای پیامبر (ص)

بدون نظر »

رسول خدا فرمود:
هر که خواهد بر کشتى نجات سوار شود و بحلقه محکم بچسبد و برشته خدا در آویزد باید پس از من دوستدار على باشد و با دشمن او دشمن باشد و باید اقتداء کند به امامان رهبر از فرزندانش زیرا آنها خلفا و اوصیاء منند و حجتهاى خدا بر خلق او پس از من و سروران امت من و پیشوایان با تقوا بسوى بهشت حزبشان حزب منست و حزب من حزب خداست و حزب دشمنانشان حزب شیطانست .

شافع محشر

بدون نظر »

امام پنجم ابى جعفر محمد بن على باقر فرمود:
شنیدم جابر بن عبد اللّه انصارى میگفت که رسول خدا (ص) فرمود چون روز قیامت شود دخترم فاطمه بر ناقه اى از ناقه هاى بهشت بمحشر رو کند که دو پهلویش نگار دارد و مهارش از لؤ لؤ تر و چهارپایش از زمرد سبز و دمش از مشک اذفر و دو چشمش از یاقوت سرخ است بر پشت آن قبه ایست از نور که برونش از درونش دیده شود و درونش از برونش درون آن گذشت خداست و برونش رحمت خدا بر سر آن مخدره تاجى است از نور که آن تاج هفتاد رکن دارد و هر رکنى مرصع بدر و یاقوت است بدرخشد چنانچه بدرخشد اختر فروزان در افق آسمان و بر سمت راستش هفتاد هزار فرشته باشد و بر چپش هفتاد هزار فرشته و جبرئیل مهار آن ناقه را گرفته و ببانک بلند فریاد کشد دیده بر هم نهید تا فاطمه دختر محمد بگذرد نماند در آن روز پیغمبر و رسول و نه صدیق و شهیدى جز آنکه همه دیده بر هم نهند تا فاطمه بگذرد و خود را برابر عرش پروردگارش جل جلاله رساند و از ناقه بزیر اندازد و گوید معبودا سیدا حکم کن میان من و هر که بمن ستم کرده خدایا حکم کن میان من و هر کس که فرزندانم را کشته بناگاه پاسخى از طرف خداى جل جلاله در رسد که اى حبیبم و زاده حبیبم از من بخواه تا عطا شوى و شفاعت کن تا پذیرفته گردد بعزت و جلالم سوگند که ستم ستمگر را کیفر دهم میگوید معبودم سیدم ذریه و شیعیان و شیعیان ذریه ام و دوستانم و دوستان ذریه ام را دریاب از طرف خداى جل جلاله ندا رسد کجایند ذریه فاطمه و شیعیان و دوستان او و دوستان ذرارى او و آنان در میان فرشتگان رحمت پیش آیند و فاطمه رهبر آنها گردد تا آنها را وارد بهشت کنند.

روایتی در مدح حضرت علی (ع)

بدون نظر »

ابن عباس گوید رسول خدا (ص) فرمود:
مخالف على بن ابى طالب پس از من کافر است و مشرک بوى (چهار پارى ) مشرک است دوست او مؤمن است و دشمنش منافق و پیروش بحق رسد و محارب او از دین بیرون است و ردکننده باو نابود است .
على نور خداست در بلاد او و حجت او است بر بندگانش على شمشیر خداست بر دشمنانش و وارث علم پیغمبران او است على کلمه برتر خداست و کلمه دشمنانش فروتر است على سید وصیان و وصى سید پیغمبرانست على امیر مؤمنان و جلودار دست و روسفیدان و امام مسلمانانست پذیرفته نیست ایمان جز بولایت و طاعت او.

مدحی از امیر المؤمنین(ع)

بدون نظر »

ابو حمزه ثمالى گوید:
امام باقر (ع) فرمود: ابا حمزه ! على را فروتر از آن مقامى که خدا قرارش داده نیاورید، و او را فراتر از آنجا که خدایش گذارده ننهید، همین فضیلت براى على بس که با مرتدّان و افراد از ایمان برگشته به مقاتله .
پردازد، و اهل بهشت را با هم پیوند دهد
************************
مالک بن ضمره گوید:
امیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) دست مرا گرفت و فرمود: هر کس از این پنج (انگشت ) تبعیّت فرمانبرى کند و با دوستى تو بمیرد به پیمان خویش عمل نموده است ، و هر کس بمیرد و تو را دشمن بدارد به مرگ جاهلیّت مرده است (حالى که عرب قبل از اسلام داشت و بخدا و رسول و شرایع دین الهى جاهل بود)، و نسبت به وظائف اسلامى مورد مؤ اخذه و حساب و کتاب قرار خواهد گرفت ، و هر کس پس از تو زنده مانده و تو را دوست داشته باشد خداوند کار او را با امنیّت و ایمان بپایان رساند تا اینکه در کنار حوض ‍ (کوثر) بر من وارد شود.

روایات اهلبیت

بدون نظر »

شعیب حداد گوید از امام ششم جعفر بن محمد (ع) شنیدم میفرمود:
حدیث ما سخت است و ناهموار زیر بارش نرود جز فرشته مقرب یا پیغمبر مرسل یا بنده اى که خدا دلش را با ایمان آزموده یا شهرى بارودار عمرو شاگرد شعیب از او پرسید اى شعیب شهر بارودار کدامست گفت من خود معنى آن را از امام صادق پرسیدم بمن فرمود دل خاطر جمع است .

حکایتی از زندگی حضرت زهرا(س)

بدون نظر »

شـیـخ صـدوق رحـمـه اللّه بـه سـنـد مـعـتـبـر روایـت کـرده اسـت کـه چـون حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه وآله وسـلم از سـفـرى مـراجـعـت مـى فـرمـود اوّل به خانه حضرت فاطمه علیهاالسّلام تشریف مى بردند ومدتى مى ماندند وبعد از آن بـه خـانـه زنـان خـود مـى رفـتـنـد؛ پـس در بـعـضـى از سـفرهاى آن حضرت جناب فاطمه عـلیـهـاالسـّلام دو دسـتـبند وگلوبند وگوشواره از نقره ساخت وپرده بر دَرِ خانه آویخت ، چـون آن جـنـاب مراجعت فرمود به خانه فاطمه علیهاالسّلام تشریف برد واصحاب بر در خـانـه تـوقـف نـمـودنـد چـون حـضـرت داخـل خـانـه شـد وآن حـال را در خانه فاطمه مشاهده فرمود، غضبناک بیرون رفت وبه مسجد درآمد وبه نزد منبر نـشـست ، حضرت فاطمه دانست که حضرت براى زینتها چنین به غضب آمدند، پس گردنبند ودست برنجها وگوشواره ها را کند وپرده ها را گشوده وهمه را به نزد آن جناب فرستاد وبـه آن شـخص که آنها را مى برد گفت به حضرت بگوکه دخترت سلام مى رساند ومى گوید اینها را در راه خدا بده . چون آنها را به نزد آن حضرت آوردند سه مرتبه فرمود: کـرد فـاطـمـه آنـچـه را کـه مـى خـواسـتـم پـدرش فـداى اوبـاد! دنـیـا از بـراى مـحـمـّد وآل مـحـمـّد نـیـست اگر دنیا در خوبى نزد خدا برابر پشه اى بود خدا در دنیا کافران را شـربـتـى آب نـمـى داد؛ پـس بـرخـاسـت وبـه خـانـه فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام داخل شد
منتهی الامال