خطبه اى از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) و آن خطبه (معروف بخطبه ) وسیله است :
(و وجه اینکه این خطبه را خطبه وسیله نامیده اند تعریفى است که امیرمؤ منان (علیه السلام ) در این خطبه از مقام وسیله (که مقامى است مخصوص به رسولخدا (صلى الله علیه و آله ) در روز محشر) مى فرماید:)
((۴- جابربن یزید گوید: من خدمت امام باقر (علیه السلام ) شرفیاب شدم و با آن حضرت عرض کردم : اى فرزندرسول خدا به راستى که این اختلاف شیعه در مذهبشان درون مرا مى سوزاند!
حضرت فرمود: اى جابر تو را آگاه نسازم بر حقیقت اختلاف آنها که این اختلاف از کجا سرچشمه گرفته و از چه جهت تفرقه و جدائى پیدا کردند؟ عرضکردم ؟ چرا اى فرزند رسول خدا، فرمود: پس هرگاه آنان اختلاف کردند تو راه اختلاف را پیش مگیر، همانا هر که منکر امام وقت گردد مانند کسى است که منکر رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) در روزگار خود آنحضرت شده باشد، اى جابر بشنو و بخاطر بسپار، جابر گوید: گفتم : اگر میل داشته باشید بفرمائید تا گوش کنم ! فرمود: بشنو و بخاطر بسپار و تا هر جا که مرکبت پیش مى رود بمردم برسان ، همانا امیرمؤ منان (علیه السلام ) پس از اینکه هفت روز از وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله ) گذشت در مدینه براى مردم خطبه اى ایراد فرمود – و این خطبه پس از آنى بود که از جمع آورى قرآن و گرد آوردن آن فراغت جسته بود – و در آن خطبه چنین فرمود:
ادامه نوشتار »
حکمت های نهج البلاغه۱۰تا ۲۰
دیدگاهها برای حکمت های نهج البلاغه۱۰تا ۲۰ بسته هستندحکمت ۱۰
روش زندگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت ۱۱
روش برخورد با دشمن
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست یافتى، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
حکمت ۱۲
آیین دوست یابى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوانتر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت ۱۳
روش استفاده از نعمتها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون نشانه هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمتها را از خود دور نسازید.
حکمت ۱۴
روش برخورد با خویشاوندان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا مىگردد.
حکمت ۱۵
روش برخورد با فریب خورده گان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر فریب خورده اى را نمىشود سرزنش کرد.«»
حکمت ۱۶
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى انجامد.«»
حکمت ۱۷
ضرورت رنگ کردن موها
(بهداشتى، تجمّل و زیبایى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ کنید، و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه فرمود) پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش یافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت ۱۸
ره آورد شوم فرار از جنگ
(سیاسى، اخلاق نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نیز یارى نکردند.«»
حکمت ۱۹
ره آورد شوم هواپرستى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پى آرزوى خویش تازد، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت ۲۰
روش برخورد با جوانمردان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردى نمى لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مىسازد.
رسول خدا (ص) فرمود:
على در آسمان هفتم چون خورشید درخشان روز است در زمین و در آسمان دنیا چون ماه تابان شب است در زمین خدا بعلى سهمى از فضیلت داده که اگر بر اهل زمین پخش شود همه را فرا گیرد و سهمى از فهم داده که اگر بر اهل زمین پخش شود همه را فرا گیرد نرمش لوط دارد و خلق یحیى و زهد ایوب و در سخاوت بابراهیم ماند، خرمى او چون خرمى سلیمان بن داود است و توانائى او چون توان داود نامش بر همه پرده هاى بهشت نگاشته است پروردگارم مرا بوجودش مژده داد این مژده از آن او بود در نزد من
جابر بن عبد اللّه انصارى گوید:
رسول خدا (ص) فرمود على بن ابى طالب پیشتر امت من است در اسلام و بیشتر از آنها است در دانش و دینش از همه درست تر و یقینش برتر و در حلم تواناتر و از همه دست بازتر و دلدارتر است و او است امام و خلیفه پس از من .
ابان احمر از حضرت صادق جعفر بن محمد (ع) روایت کرده که :
مردى حضورش شرفیاب شد و عرضکرد پدرم قربانت و مادرم یا ابن رسول اللّه بمن پندى آموز فرمود اگر خداى تبارک و تعالى کفیل روزیست اندوه تو براى چیست ؟ و اگر روزى پخش شده است حرص تو براى چیست و اگر حساب درست است جمع مال براى چه ؟ و اگر ثواب از خداى عز و جل باشد تنبلى براى چه ؟ و اگر عوض از خدا میرسد بخل براى چه ؟ و اگر کیفر از خداى عز و جل است دوزخ است نافرمانى براى چه ؟ و اگر مرگ حق است خرسندى براى چه ؟ و اگر عرضه بر خدا درست است نیرنگ براى چه ؟ و اگر دشمن شیطانست غفلت براى چه ؟ و اگر گذشت بر صراط حق است خود بینى براى چه ؟ و اگر هر چیز بقضا و قدر خداست غمخوردن براى چه ؟ و اگر دنیا فانى است اعتماد بدان براى چه ؟
حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: امیر المؤ منین (علیه السلام ) اصحاب خود را بدین نحو سفارش مى کرد که مى فرمود:
شما را به ترس از خدا و پرهیزکارى سفارش مى کنم زیرا پرهیزکارى است که مورد رشک جوینده امیدوار و مورد اعتماد گریزان پناه جو است ، و پرهیزکارى را جامه درونى و باطنى خود قرار دهید و از روى اخلاص یاد خدا کنید تا بوسیله آن بهترین زندگى را دریابید و بدان راه نجات را به پیمائید بنگرید بدنیا نگریستن پارسائى که از آن جدا گردد، زیرا دنیا جاى گزین خود را از جاى برکند و خوشگذران آسوده دل را داغدار کند، آنچه که از دنیا رفته است امیدى به بازگشت آن نیست ، و آینده آن نیز روشن نیست که انتظارش را برند، به آسایش آن بلا و گرفتارى و به بقایش فنا و نیستى بسته است ، خوشیش آمیخته به اندوه و بقاى در آن مخلوط بناتوانى و سستى است ، دنیا چون بستانى است که چراگاهش خرم و سرسبز است و نظر بیننده را بخود جلب کند، نوشیدنیش گوارا و خاکش خوشبو است ، از ریشه هایش آب چکد و شاخه هایش نمناک باشد تا چون این گیاه زمانش فرا رسد (و بثمر رسد) و بندهاى آن محکم گردد بادى بوزد که برگها را برکند و بندها را از هم بگسلد پس چنان گردد که خدا فرموده : (خشک گردد و بادها پراکنده اش سازد، و خدا بر هر چیز تواناست ). (سوره کهف آیه ۴۵) بنگرید در دنیا که چیزهاى جالب براى شما بسیار دارد ولى کمتر چیزى از آن بشما سود دهد.))