قصار الحکم نج البلاغه ۳۶۶ تا ۳۷۰

بدون نظر »

حکمت ۳۶۶
هماهنگى علم و عمل
(عملى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: علم و عمل پیوندى نزدیک دارند.

و کسى که دانست باید به آن عمل کند، چرا که علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد می ماند و گر نه کوچ می ‏کند.
حکمت ۳۶۷
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم، کالاى دنیای حرام چون برگ‏هاى خشکیده وبا خیز است، پس از چراگاه آن دورى کنید، که دل کندن از آن لذّت بخش‏تر از اطمینان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنیا برداشتن بهتر از جمع آورى سرمایه فراوان است. آن کس که از دنیا زیاد برداشت به فقر محکوم است، و آن کس که خود را از آن بی ‏نیاز انگاشت در آسایش است، و آن کس که زیور دنیا دیدگانش را خیره سازد دچار کور دلى گردد، و آن کس که به دنیاى حرام عشق ورزید، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوه‏ها در خانه دلش رقصان گشت، که از سویی سرگرمش سازند، و از سویی دیگر رهایش نمایند، تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه‏ ای بمیرد، رگ‏هاى حیات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است. امّا مؤمن با چشم عبرت به دنیا می ‏نگرد، و از دنیا به اندازه ضرورت برمی ‏دارد، و سخن دنیا را از روى دشمنى می ‏شنود، چرا که تا گویند سرمایه دار شد، گویند تهیدست گردید، و تا در زندگى شاد می ‏شوند، با فرا رسیدن مرگ غمگین می ‏گردند، و این اندوه چیزى نیست که روز پریشانی و نومیدی هنوز نیامده است.
حکمت ۳۶۸
فلسفه کیفر و پاداش
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و کیفر را بر نافرمانی قرار داد، تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوى بهشت کشاند.
حکمت ۳۶۹
خبر از مسخ ارزش‏ها
(اجتماعى، تاریخى سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانى، و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند. مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، امّا از هدایت ویران است. مسجد نشینان و سازندگان بناهاى شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین می ‏باشند، که کانون هر فتنه، و جایگاه هر گونه خطاکاری ‏اند، هر کس از فتنه بر کنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه‏ ها کشانند، که خداى بزرگ فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه‏ اى بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند» و چنین کرده است، و ما از خدا می خواهیم که از لغزش غفلت‏ها در گذرد.
حکمت ۳۷۰
هدفدارى انسان و ضرورت تقوا

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (نقل کردند که امام علیه السّلام کمتر بر منبرى می ‏نشست که پیش از سخن این عبارت را نگوید:) اى مردم از خدا بترسید، هیچ کس بیهوده آفریده نشد تا به بازی پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته‏ اند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نماید، و دنیایى که در دیده‏ ها زیباست، جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت می ‏انگارند، و مغرورى که در دنیا به بالاترین مقام رسیده،
چون کسى نیست که در آخرت به کمترین نصیبى رسیده است.

حکمت های نهج البلاغه ۲۶۶ تا ۲۷۰

بدون نظر »

حکمت ۲۶۶
روش صحیح پاسخ دادن
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی از امام پرسید که ایمان را تعریف کن) فردا نزد من بیا تا در جمع مردم پاسخ گویم، که اگر تو گفتارم را فراموش کنی دیگری آن را در خاطرش سپارد، زیرا گفتار چونان شکار رمنده است، یکی آن را به دست آورد، و دیگری آن را از دست می‏دهد.
(پاسخ امام در حکمت ۳۱ آمد که آن را نقل کردیم که ایمان را بر چهار شعبه تقسیم کرد)
****************
حکمت ۲۶۷
پرهیز از حرص ورزی در کسب روزی
(اعتقادی، معنوی)
و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روز نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند.
****************
حکمت ۲۶۸
اعتدال در دوستی‏ ها و دشمنی‏ ها
(اخلاق اجتماعی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: در دوستی با دوست مدارا کن، شاید روزی دشمن تو گردد، و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن، زیرا شاید روزی دوست تو گردد.
****************
حکمت ۲۶۹
روش برخورد با دنیا
(اعتقادی، اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنیا دو دسته‏ اند، یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستی هراسان، و از تهیدستی خویش در امان است، پس زندگانی خود را در راه سود دیگران از دست می‏دهد. و دیگری آن که در دنیا برای آخرت کار می‏کند، و نعمت‏های دنیا نیز بدون تلاش به او روی می‏ آورد، پس بهره هر دو جهان را چشیده، و مالک هر دو جهان می‏گردد، و با آبرومندی در پیشگاه خدا صبح می‏کند، و حاجتی را از خدا درخواست نمی‏کند جز آن که روا می‏گردد.
****************
حکمت ۲۷۰
ضرورت حفظ اموال کعبه
(تاریخی، فقهی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: (در زمان حکومت عمر، نسبت به فراوانی زیور و زینت‏های کعبه صحبت شد، گروهی گفتند آنها را برای لشکر اسلام مصرف کن، کعبه زر و زینت نمی‏خواهد، وقتی از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسیدند، فرمود) همانا قرآن بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هنگامی نازل گردید که اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان، که آن را بر أساس سهم هر یک از وارثان، تقسیم کرد، و غنیمت جنگی که آن را به نیازمندانش رساند، و خمس، که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود، و صدقات، که خداوند راه‏های بخشش آن را مشخّص فرمود. و زیور آلات و زینت کعبه از اموالی بودند که خدا آن را به حال خود گذاشت، نه از روی فراموشی آن را ترک کرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نیز آن را به حال خود واگذار چنان که خدا و پیامبرش آن را به حال خود واگذاشتند. (عمر گفت: اگر تو نبودی رسوا می‏شدیم، و متعرّض زیور آلات کعبه نشد)