محمدبن جعفر عقبى در حدیثى مرفوع روایت کرده که امیرمؤ منان (علیه السلام ) خطبه اى ایراد فرمود و در آن خدایرا ستایش و ثناء کرد سپس ‍ فرمود:
اى گروه مردم آدم (ابوالبشر) فرزند بنده و یا کنیزى به جاى ننهاده و مردم همگى آزاد (خلق شده )اند، ولى خداوند برخى از شما را زیر دست دیگرى قرار داده پس هر که آزمایش و بلاء (و سابقه اى از نظر جهاد اسلام ) داشته و در کار خیر شکیبائى ورزیده نباید بر خداى عزوجل منتى داشته باشد آگاه باشید که اینک چیزى (از اموال ) براى ما فراهم شده و ما در مورد (تقسیم ) آن برابر تقسیم مى کنیم و فرقى میان سیاه پوست و سرخ ‌پوست نگذاریم . مروان رو بطلحه و زبیر کرده گفت : از این سخن مقصودى جز شما دو نفر ندارد، پس امیرمؤ منان (دست بکار تقسیم شد) و به هر یک نفر سه دینار داد، (تا رسید) به مردى از انصار (به او) نیز سه دینار داد، و پس از او غلام به سیاهى آمد حضرت به او نیز سه دینار داد، مرد انصارى گفت : اى امیرمؤ منان این غلامى است که من دیروز او را آزاد کردم به من و او برابر مى دهى ؟ فرمود: من در کتاب خدا نگریستم و ندیدم که فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برترى و فضیلتى داشته باشند.
(مجلسى (رحمه الله علیه ) گوید: شاید غلام مزبور از بنى اسرائیل بوده چنانچه اغلب اینطور بوده )