زود، چو شمعت فتد از سر کلاه
چند کنى موى سفیدت سیاه ؟
موى سیه گر به صد افسوس کنى
قد که دو تا کشت ، به آن چون کنى ؟
وه ! که مرا بر چهل افزود پنج
وز پى آن ، قافیه گردید رنج
من که دو مویم ز سپهر اثیر
پیش حریفیان ، نه جوانم ، نه پیر
نام نکردند جوانان به من
من نکنم نیز به پیران سخن
آن که در این مرتبه داند مرا
هیچ نداند که چه خواند مرا