نوف بکالی گوید:
در آستان مسجد کوفه خدمت امیر المؤمنین (ع) رسیدم و گفتم السلام علیک یا امیر المؤمنین و رحمه اللّه و برکاته فرمود و علیک السلام یا نوف و رحمه اللّه و برکاته ،
گفتم یا امیر المؤمنین پندم بده فرمود ای نوف خوبی کن تا با تو خوبی شود،
گفتم یا امیر المؤمنین بیفزا فرمود رحم کن تا رحمت کنند
گفتم یا امیر المؤمنین بیفزا فرمود خوب بگو تا به خوبی یادت کنند
عرضکردم بیفزا فرمود از غیبت اجتناب کن که خورش سگان دوزخ است
سپس فرمود ای نوف دروغ گفته آن که گمان دارد حلال زاده است و به غیبت کردن گوشت مردم را میجود، دروغ گفته کسی که گمان دارد حلال زاده است و دشمن من و امامان از اولاد من است ، دروغ گفته کسی که گمان دارد حلال زاده است و زنا را دوست دارد یا بر نافرمانی خدا شب و روز دلیر است ای نوف سفارش مرا بپذیر سر دسته و کدخدا و گمرکچی و راهدار مباش ای نوف صله رحم کن تا خدا عمرت را بیفزاید و خوش خلق باش تا حسابت را سبک گیرد ای نوف اگر خواهی روز قیامت با من باشی کمک ستمکاران مشو ای نوف هر که ما را دوست دارد روز قیامت با ما است و اگر مردی سنگی را دوستدارد با او محشور گردد ای نوف مبادا خود را برای دم جلوه دهی و به نافرمانی با خدا برآئی تا خدا روزی که ملاقاتش کنی رسوایت کند ای نوف آنچه به تو گفتم نگهدار تا به خیر دنیا و آخرت رسی