ابوالفرج معافی در کتاب ((جلیس و انیس )) آورده است که چهارشنبه ای ، ابواسحاق مزید به خانه نشسته بود که یاران به دیدنش ‍ آمدند و به او گفتند: خواهی که تا به ((عقیق )) و ((قبا)) و ناحیه ای از گورهای شهیدان رویم . که چنان که می بینی ، روزی خوش است .

ابواسحاق گفت : امروز چهارشنبه است و من ، از خانه بیرون نیایم . گفتند: از روز چهارشنبه چه ناخوش داشته ای ؟ چه ، امروز، روزی است که یونس ‍ بن متی ، در آن ، به دنیا آمد. گفت : پدر و مادرم فدایش ! و درود خدا بر او! و به همین سبب بود، که نهنگ او را بلعید. گفتند: روزی ست که پیامبر (ص ) در جنگ احزاب پیروز شد. گفت : آری ! اما، با چشم های از حدقه بیرون جسته و جان های به گلو رسیده .