۶-
ضرورت پرداخت زکات
هر گاه انسان طلبی دارد که نمی‏داند وصول می‏شود یا نه، پس از دریافت آن واجب است زکات آن را برای سالی که گذشته، بپردازد.
می‏گویم: (بنا بر این «دین ظنون» آن است که طلب کار نمی‏داند آیا می‏تواند از بدهکار وصول کند یا نه گویا طلب کار در حال ظنّ و گمان است، گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی نه، این از فصیح‏ترین سخنان است، همچنین هر کاری که طالب آن هستی و نمی‏دانی در چه موضعی نسبت به آن خواهی بود، آن را «ظنون» گویند. و گفته اعشی شاعر عرب از همین باب است، آنجا که می‏گوید: «چاهی که معلوم نیست آب دارد یا نه، و از محلی که باران گیر باشد دور است، نمی‏شود آن را همچون فرات، که پر از آب است، و کشتی و شناگر ماهر را از پا در می‏آورد، قرار داد» «جدّ» چاه قدیمی بیابانی را گویند، و ظنون آن است که معلوم نیست آب دارد یا نه).
***************
۷- روایتی دیگر از امام
(وقتی لشکری را در راه جنگ مشایعت می‏کرد فرمود)
اخلاق نظامی
تا می‏توانید از زنان دوری کنید
می گویم: (معنی این سخن آن که از یاد زنان و توجّه دل به آنها در هنگام جنگ، اعراض کنید، و از نزدیکی با آنان امتناع ورزید، چه اینکه این کار بازوان حمیّت را سست، و در تصمیم شما خلل ایجاد می‏نماید، و از حرکت سریع، و کوشش در جنگ باز می‏دارد، هر کس که از چیزی امتناع ورزد گفته می‏شود «عذب عنه» و «عازب» و «عذوب» به معنی کسی است که از خوردن و آشامیدن امتناع می‏ورزد).
********************
۸- روایتی دیگر از امام
امید به پیروزی
مسلمان چونان تیراندازی ماهری است که انتظار دارد، در همان نخستین تیراندازی پیروز گردد.

می‏گویم: (یاسرون، کسانی هستند که با تیرها بر سر شتری مسابقه می‏دهند، و فالج، یعنی چیره دست پیروز، می‏گویند. قد فلج علیهم و فلجهم. یعنی بر آنان پیروز شدند، و آنان را مغلوب کردند، و راجز«» می‏گوید: چیره دستی را دیدم که پیروز شد.)
*****************
۹- روایتی دیگر از امام
جهاد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
هر گاه آتش جنگ شعله می‏کشید، ما به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پناه می‏بردیم، که در آن لحظه کسی از ما همانند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به دشمن نزدیک‏تر نبود.
(وقتی ترس از دشمن بزرگ می‏نمود، و جنگ به گونه‏ای می‏شد که گویا جنگجویان را می‏خواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پیامبر پناهنده می‏شدند، تا رسول خدا شخصا به نبرد پردازد، و خداوند به وسیله او نصرت و پیروزی را بر آنان نازل فرماید، و در سایه آن حضرت ایمن گردند، اما جمله
«اذا احمرّ البأس»
کنایه از شدّت کارزار است. در این باره سخنان متعدّدی گفته شده که بهترین آنها اینکه امام داغی جنگ را به شعله‏های سوزان آتش تشبیه کرده است، و از چیزهایی که این نظر را تقویت می‏کند، سخن پیامبر در جنگ حنین است، هنگامی که نبرد سخت شد و شمشیر زدن مردم را در جنگ «هوازن» مشاهده کرد فرمود:
«الآن حمی الوطیس»
اکنون تنور جنگ داغ شد، «وطیس» تنور آتش است، بنا بر این رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم داغی و گرمی جنگ را به افروختگی و شدّت شعله‏وری آتش تشبیه فرموده است).