اسماعیل بن جابر روایت کرده که امام صادق (علیه السلام ) نامه ذیل را به اصحاب خود مرقوم داشت و به آنهادستور داد که آنرا بیکدیگر درس ‍ دهند و در آن نگاه کنند و از یاد نبرند و بدان عمل کنند، و آنها نیز این نامه را در جاى نمازهاى خود در خانه هاشان گذارده بودند و چون از نماز فراغت میافتند در آن مى نگریستند.
اسماعیل بن مخلد سراج نیز گوید: این نامه از طرف حضرت صادق (علیه السلام ) به اصحاب ابلاغ گردید:
و اینک متن نامه :
بنام خداى بخشنده مهربان ، اما بعد از پروردگار خود عافیت درخواست کنید، و آرامش و وقار و سکون را از دست ندهید، و شرم و حیا پیشه کنید، و از آنچه مردمان شایسته پیش از شما دورى کردند شما هم دورى کنید، و با اهل باطل مدارا کنید، ستمشانرا بر خود هموار سازید، مبادا با آنها ستیزه جوئى کنید، هنگام آمیزش و نشست و برخاست و گفتگوى با آنها – چون از آمیزش و مخالطه با آنها ناچارید – راه تقیه را پیشه کنید همان راهى که خداوند دستور داده که هنگام برخورد با آنها آنرا پیش گیرید، و چون
گرفتار معاشرت با آنها شدى آنان شما را آزار میدهند و ناراحتى شانرا در چهره هاشان بخوبى دیدار خواهید کرد،


و اگر اینجهت نبود که خداى تعالى (شر) آنها را از شما دفع مى کند آنان بشما یورش میبردند و آن دشمنى و خشمى که آنها از شما در دل دارند بیش از آنست که بروى شما آرند، شما با آنها در یک انجمن گرد آئید ولى جانهاى شما با آنها متفاوت است و با هم گرد نیاید، هرگز شما آنانرا دوست ندارید و آنها نیز شما را دوست ندارند، جز آنکه خداى تعالى شما را بداشتن حق و حقیقت گرامى داشته شما را به راه حق بینا کرده و آنانرا شایسته آن ندانسته ، پس با آنها سازش داشته باشید و برفتار آنها صبر کنید که آنها سازش با شما ندارند و بر هیچ چیزى شکیبائى ندارند، حیله و نیرنگشان وسوسه هائى است که برخى از آنها در دل برخى دیگر اندازند، چونکه این دشمنان خدا چنانند که اگر بتوانند شما را از راه حق باز دارند، و خدا است که شما را از شر آنها نگهدارد، پس از خدا بترسید و زبانهاتانرا جز از کلام خیر باز دارید مبادا زبانتانرا بگفتار دروغ و تهمت و گناه دشمنى آلوده سازید زیرا اگر شما زبان خود را از آنچه خدا خوش ندارد و از آن جلوگیرى کرده است باز دارید بهتر است براى شما در نزد خداوند از اینکه زبان خود بدان بیالایید، چونکه لغزش زبان در آنچه ناپسند خدا است و از آن جلوگیرى فرموده در نزد خداوند براى بنده هلاکت ببار آورد و مورد خشم خدا و کرى و کورى و گنگى روز قیامت است ، و در نتیجه چنان شوید که خدا (در سوره بقره آیه ۱۸) فرموده است ، (کر و لال و کورند و باز نگردند) یعنى سخن نکنند و به آنها اجازه ندهند تا عذر خواهى کنند.
و نیز مبادا آنچه خدا نهى فرموده مرتکب شوید، و بر شما باد خموشى مگر در آنچیزهائى که خداوند شما را در کار آخرتتان بدان سود دهد و بر آن پاداشتان دهد، خداوند را بسیار به یگانگى و پاکى بستائید و تسبیحش ‍ گوئید و ستایشش کنید و بدرگاهش زارى کنید و از آن خیر و خوبى که در نزد او است و قدرش کس نداند و بحقیقتش دست کسى نرسد از او خواستار شوید، و بدین ترتیب زبان خود را به آنها سرگرم کنید از سخن کردن بدانچه خدا خدا از آن نهى کرده و از گفتارهاى باطل و بیهوده اى که موجب ماندن همیشگى در آتش دوزخ است براى کسیکه از آن گفتارها بدرگاه خدا توبه کنید و به سوى او تضرع و زارى نمائید و از او درخواست کنید، و شائق شوید بدانچه خداوند بدان تشویقتان کرده ، و بپذیرید آنچه را خداوند به سوى آن شما را خوانده است تا رستگار شوید و از عذاب خدا نجات یابید.
مبادا شیفته چیزى شوید که خداوند بر شما حرام کرده زیرا هر کس پرده حرمت خدا را در این دنیا بدرد خداوند میان او و بهشت و نعمتها و خوشى و مقام ارجمند پایدار و دائمى آنجا که براى اهلش مقرر شده براى همیشه جدائى افکند.
و بدانید که به راستى چه بد بهره ایست آن بهره و جایزه اى که کسى در ترک اطاعت خدا و نافرمانى او بدست آرد که خوشیهاى زوال پذیر و فانى دنیا را بوسیله پرده درى خدا بر نعمت بهشت جاویدان و خوشیها و مقام ارجمند بهشتیان مقدم میدارد، واى بر اینها که چه بهره بد و بازگشت زیان آور و حال بدى در روز قیامت نزد پروردگارشان و در آخرت دچار عذاب و کیفرشان گرداند) و شما را گرفتار کند بدانچه آنانرا گرفتار ساخته و نیروئى براى ما و شما نیست جز بدو.
پس از خدا بترسید اى گروه نجات یافته اگر خدا کامل گرداند براى شما آن نعمتى را که بشما داده (که نعمت ولایت و اقرار به امامت امیر المؤ منین على بن ابى طالب (علیه السلام ) باشد و یا چنانچه فیض (رحمه الله علیه ) فرموده مقصود نعمتهاى دنیوى و اخروى است ) زیرا که کامل نگردد اینکار تا برسد بشما نیز همانند آنچه بشایستگان پیش از شما رسید، و تا آزمایش ‍ شوید در جان و مالتان ، و تا بشنوید از دشمنان خدا ناهنجار بسیار و شکیبائى کنید و آنها را بر خود هموار سازید، و تا آنجا که شما را خوار بشمارند و دشمن دارند، و تا آنجا که بر شما تحمیل ستم کنند و شما نیز بخاطر رضاى خدا و پاداش سراى آخرت ستم ایشانرا تحمل کنید، و تا آنجا که بخاطر خدا عزوجل خشم شدید خود را در برابر آزار آنها که از روى جنایت بر شما انجام دهند فرو خورید، و تا آنجا که شما را درباره حق دروغگو شمارند و در اینباره با شما دشمنى کنند و کینه شما بر دل گیرند و شما بر آنها صبر و بردبارى کنید، و مصداق تمام اینها (که گفتیم ) در کتاب خدا است که جبرئیل آنرا بر پیامبرتان نازل کرده .
شنیده اید گفتار خداى عزوجل را که به پیامبرتان فرماید: (صبر کن چنانکه پیمبران ثبات دار صبر کردند و درباره آنان شتاب مکن ) (سوره احقاف آیه ۳۴) و فرموده است : (و اگر تو را تکذیب کنند پیش از تو نیز پیامبرانى را دروغگو شمردند… و آنان بر تکذیب و آزار شکیبائى کردند) (صدر آیه در سوره فاطر آیه ۴ و ذیل آن در سوره انعام آیه ۳۴ است و ممکن است قرائت امام قرائت دیگرى غیر از قرائت مشهور باشد) و با این ترتیب پیمبر خدا و پیمبران پیش از او مورد تکذیب مردم واقع شدند و اضافه بر تکذیب در مورد حق آزار نیز کشیدند.
پس اگر از فرمان خدا درباره ایشان خوشحال شوید، همان فرمانى که در اصل (یعنى اصل آفرینش ) آنها را براى همان فرمان آفریده ، در برابر آن کفریکه در علم خدا گذشته است که دیگران را در اصل براى آن آفریده و (قرارشان داده ) از کسانیکه در کتابش (قرآن ) از آنها نام برده آنجا که فرماید: (و گردانیدیم از ایشان پیشوایانى که به سوى دوزخ رهبرى کنند) (آیه ۴۱ از سوره قصص ، و آیه چنین است : و جعلناهم ائمه … که همان احتمالى که در آیه بالا گفته شد در این آیه نیز هست )… پس آنچه را گفتیم تدبر کنید و دریابید و ندانسته نگیرید، زیرا هر کس این جریان و مانند آنرا از آنچه خدا در قرآنش لازم کرده که بدان امر کرده و یا از آن نهى فرموده ندانسته گیرد، دین خدا را رها کرده و نافرمانى او را مرتکب شده و سزاوار خشم خدا گردیده ، و خداوند او را به رو در آتش دوزخ افکند.
و نیز فرمود: اى گروه مورد رحمت و رستگارى ، به راستى که خدا کامل کرده براى شما آن خیرى را بشما عطا فرموده ، و بدانید که از علم خدا و دستورش این نیست که کسى از خلق او در دین خود هواى نفس و راى و قیاس را میزان بگیرد چونکه خداوند قرآن را نازل فرمود و بیان هر چیز را در قرآن قرار داد و براى آموختنش کسانى را مقرر فرمود و آنانکه علم قرآن را بدانها داده نمى توانند از روى میل و سلیقه و قیاس و نظر خود در احکام آن رفتار کنند و خداوند آنانرا بوسیله دانشى که به آنها داده و بدان مخصوصشان داشته و در نزد آنها سپرده است (از راى و سلیقه و قیاس ) بى نیازشان ساخته و این از روى احترامى بوده که خداوند آنها را بدان گرامى داشته ، و ایشانند اهل ذکر که خدا این امت را بپرسش از آنان مامور ساخته ، و اینانند کسانى که هر کس از ایشان سئوالى کند – البته در صورتیکه سئوال کننده از کسانى باشد که در علم گذشته باشد که آنرا تصدیق نموده و از دستورشان پیروى کند – او را رهبرى کنند و بدهند به او از علم قرآن بدان مقدارى که بخدا راه یابد – به اجازه و اذن او – و هم چنین به همه راههاى حق هدایت شود، و آنهایند همان کسانى که رو گردان نشود از ایشان و از پرسش کردنشان و از آن دانشى که خداوند آنها را بدان گرامى داشته و در پیش آنان نهاده جز آنکس که در علم خدا در اصل آفرینش و در عالم ارواح شقاوت و بدبختى بر او نزدشان قرار داده و دستور پرسیدن از آنها را صادر فرموده است ، و همین ها هستند که طبق دلخواه و سلیقه و قیاسهاى خود رفتار مى کنند تا اینکه شیطان بر آنها چیره گردیده ، زیرا آنها اهل ایمان را که در علم قرآن مؤ من شناخته شده اند در نزد خدا کافر دانند، و گمراهان را که در علم قرآن گمراهند نزد خدا مؤ من دانند، و تا اینکه حلال خدا را در بسیارى از جاها حرام کردند، و حرام خدا را در بسیارى از موارد حلال شمردند.
و این (کارها) ریشه و اساس بنا و ساختمان دلخواه آنان بود در صورتیکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) پیش از مرگش به آنها اشاره کرده بود ولى آنها گفتند: پس از رفتن رسول خدا ما مى توانیم بر طبق آنچه آراء مردم بدان قرار گرفت رفتار کنیم با اینکه خداى عزوجل رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) را از ما گرفت و به آن سفارشى که آنحضرت بما فرمود و آن دستورى که بما داده اگرچه اینکار مخالف با دستور خدا و رسول او باشد، به راستى که چه شخصى بر خدا دلیرتر و گمراهیش آشکارتر از آن کس است که این رویه را پیشه کرده و به خیال خود پندارد که مى تواند چنین کارى بکند.
بخدا سوگند که خدا را بر مخلوق خود حقى است که فرمان او را ببرند و از دستورش پیروى کنند چه در زمان حیات محمد (صلى الله علیه و آله ) و چه پس از مرگش ، این دشمنان خدا آیا مى توانند چنین پندارند که احدى از کسانیکه به محمد (صلى الله علیه و آله ) اسلام آوردند بگفتار خود و راى و قیاس عمل کرده ؟ اگر در پاسخ بگویند:
آرى که حتما بر خداوند دروغ بسته و بجایگاه دورى گمراه گشته اند و اگر بگویند: نه ، پس کسى را نرسیده که به راى و دلخواه و قیاس خویش رفتار کند، و در اینصورت اینان بر علیه خود اقرار کرده و ملزم گشته اند و در زمره کسانى در آیند که معتقدند بایستى پس از مرگ رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نیز از فرمان خدا پیروى و از اطاعت کرد و خداى تعالى نیز فرماید و گفتارش حق است که فرموده : (محمد جز فرستاده اى نیست که پیش از او فرستادگانى آمده و گذشته اند آیا اگر بمیرد یا کشته شو به عقب باز گردید و هر که به عقب باز گردد زیانى به خدا نرسانده و خداوند سپاسداران را پاداش خواهد داد) (سوره آل عمران ، آیه ۱۴۴).
و این سخن بدانجهت گفتیم تا بدانید که اطاعت خدا و پیروى از دستورش ‍ لازم است چه در حیات و زندگانى محمد و چه پس از مرگش ، و هم چنانکه هیچیک از مردم را نرسیده که با بودن محمد بدلخواه و راى و قیاسهاى خود بر خلاف گفته محمد (صلى الله علیه و آله ) رفتار کند پس از مرگ آنحضرت نیز کسى را نرسیده که بر طبق دلخواه و راى و قیاسات خود عمل بنماید.
و نیز فرمود: از بلند کردن دستهاتان در نماز جز یکبار آنهم هنگام شروع نماز (در تکبیره الاحرام ) خوددارى کنید زیرا که مردم (یعنى اهل سنت ) شما را باین عمل بشناسند، و خدا است که از او کمک خواهند جنبش و نیروئى نیست جز بوسیله خداوند.
و فرمود: خدایرا بسیار بخوانید زیرا خداوند خوش دارد. که بندگان با ایمانش او را بخوانند و بدانها وعده اجابت داده است ، و خداوند دعاى مؤ منان را در روز قیامت بصورت عملى براى آنها در آورد که براى رفتن به بهشت بوسیله آنها بر اعمالش بیفزاید، پس بسیار یاد خدا کنید بهر اندازه که مى توانید در هر ساعتى از ساعتهاى شب و روز که باشد زیرا خداوند خود دستور فرموده که زیاد او را یاد کنید، و خدا نیز یاد کند از هر بنده که او را یاد کند از مردمان با ایمان ، و بدانید که هیچیک از بندگان با ایمان خدا را یاد نکند جز آنکه خداوند او را به نیکى یاد کند، و در اطاعت او بکوشید که کسى بدان خیر و نیکى که در نزد خدا است نرسد جز بوسیله اطاعت او و دورى کردن از آن محرماتى که در ظاهر و باطن قرآن آنها را حرام کرده . چونکه خداى تبارک و تعالى در قرآنش فرموده و گفتارش حق است : (و واگذارید گناه ظاهر و باطن را) (سوره انعام آیه ۱۲۰).
و بدانید که هرچه را خداوند دستور داده که از آن دورى کنید آنرا حرام فرموده (و این دستور دلیل بر حرمت آن است ) و از آثار رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) و سنت (و روش ) او پیروى کنید و از هواى نفس و آراء خود پیروى نکنید که گمراه شوید، زیرا گمراه ترین مردم در پیشگاه خدا آنکسى است که از هواى نفس و راى خود بدون راهنمایى خدا پیروى کند، و تا مى توانید به یکدیگر نیکى کنید زیرا هرچه خوبى کنید بخودتان کرده اید و اگر بدى هم کنید بخود کرده اید، و با مردم مدارا کنید و آنها را بر گردن خود سوار مکنید تا بدینوسیله اطاعت پروردگارتانرا نیز فراهم کرده باشید، و مبادا در جائى که دشمنان خدا بشنوند آنانرا دشنام گوئید تا در نتیجه آنها نیز از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام دهند، و شایسته است که شما حد دشنام دادن آنها را نسبت به خدا بدانید که چگونه است ، به راستى هر که به دوستان خدا دشنام گوید خدا را مورد دشنام قرار داده ، و چه شخصى ستمکارتر از آن کسى است که وسیله دشنام دادن بخدا و اولیاء او را فراهم سازد، آهسته ، آهسته (یعنى تا هنگام ظهور دولت حق به آرامى رفتار کنید) و از فرمان خدا پیروى کنید و نیرو و جنبشى نیست جز بخدا.
و نیز فرمود: اى گروهى که خدا نگهبان کارشان هست بر شما باد به آثار رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) و سنت او و آثار پیشوایان راهنما از خاندان رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) پس از او و بر (پیروى از) سنت ایشان ، که هر که بدانها گروید راه یافت و هر که آنرا وا گذارد و از آن کناره گرفت گمراه شد، زیرا آنانند کسانیکه خداوند بفرمانبردارى و دوستى آنها دستور فرموده ، و پدر بزرگوار ما رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: مداومت بر عمل در پیروى از آثار و سنن اگر چه اندک باشد بهتر و مورد پسند خدا است و سودمندتر است نزد او براى عاقبت کار از اجتهاد کردن در بدعتها و پیروى کردن از هواهاى نفسانى ، آگاه باشید که بطور مسلم پیروى کردن از هواهاى نفسانى و متابعت کردن بدعتها بدون راهنمائى خدا گمراهى است ، و هر گمراهى بدعت است ، و هر بدعتى در دوزخ است ، و کسى هرگز بخیرى از جانب خدا نرسد جز بوسیله پیروى از خدا و بردبارى و خوشنود بودن زیرا بردبارى و خوشنودى قسمتى از پیروى کردن خداست .
و اینرا هم بدانید که ایمان نیاورد بنده اى از بندگان خدا مگر اینکه راضى باشد از خداوند درباره آنچه خدا نسبت به او انجام داده و با او کرده است چه مورد پسند او باشد و چه نباشد زیرا خداوند هرگز نسبت به کسى که بردبار و خوشنود از او باشد جز آنچه را صلاح و شایسته او باشد انجام ندهد، و همانکه خدا انجام داده براى او بهتر است از آن چه مورد پسند خود او باشد یا آنرا خوش نداشته باشد.
و برشما باد که بر نمازها مواظبت داشته باشید و بخصوص نماز میانه (نماز ظهر و عصر) و براى خدا مطیعانه بپاى خیزید چنانچه خداوند در قرآنش ‍ شما و مؤ منان قبل از شما را بدان دستور داده .
و بر شما باد بدوستى با مستمندان از مسلمین زیرا هر کس آنانرا خوار شمارد و بر آنها بزرگى کند از دین خدا لغزیده و خداوند او را خوار گرداند و بسختى بر او خشم کند با اینکه پدر ما رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: پروردگار من مرا مامور کرده که مستمندان مسلمین را دوست داشته باشم .
و بدانید هر که خوار شمارد یکى از مسلمانان را خداوند خشم خود و خوارى را بر او فرو ریزد تا اینکه مردم بر او خشم کنند و خشم خدا بر او سخت تر از مردم است ، پس از خدا درباره برادران مسلمان مستمندتان بترسید زیرا آنان بر شما حقى دارند که شما آنها را دوست بدارید چنانچه خداوند پیغمبر خود (صلى الله علیه و آله ) را مامور بدوستى آنان کرده ، پس ‍ هر که دوست ندارد کسى را که خدا دستور دوست داشتنش را داده خدا و پیامبرش را نافرمانى کرده و هر که نافرمانى خدا و رسولش را کند و بر آن حال بمیرد بحال گمراهى و نومیدى مرده است .
از بزرگ منشى و کبر دورى کنید چونکه بزرگى خاص خداى عزوجل مى باشد و هر که در اینباره با خدا بستیزه بر خیزد خداوند (شخصیت ) او را در هم بشکند و در روز واپسین خوارش سازد.
مبادا به همدیگر ستم کنید زیرا ستمگرى خوى مردمان شایسته نیست و مسلما هر که ستم کند خداوند ستمش را بر خود او بر گرداند و یارى خدا با آنکسى که بر او ستم شده قرین گردد و هر که را خدا یارى کند پیروز گردد و از جانب خدا ظفر یابد.
و مبادا بر یکدیگر رشگ برید زیرا ریشه کفر رشگ ورزى است . و مبادا بر علیه مسلمان ستم رسیده اى کمککارى کنید تا سبب شود که آن ستم رسیده بشما نفرین کند و دعایش به اجابت رسد، که همانا پدر ما رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) مى فرمودند: کمک کردن بمسلمان بهتر و پاداشش بزرگتر است از روزه و اعتکاف یکماه در مسجد الحرام .
مبادا سخت گیرى کنید به یکى از برادران مسلمان خود و نسبت به چیزى که از او بستانکارید بر او سخت بگیرید و او نیز در فشار و سختى باشد زیرا پدر ما رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) مى فرمود: مسلمان نمى تواند به مسلمان دیگرى سخت بگیرد، و هر که مهلت دهد بر بدهکارى که در فشار است خداوند او را در روزى که سایه اى جز سایه رحمت او نیست در زیر سایه رحمت خود گیرد.
مبادا اى گروه مورد رحمت و برترى بر دیگران ، حقوقى که خدا نزد شما دارد روز به روز و ساعت به ساعت پس بیندازید، زیرا هر که در پرداخت حقوقى که خدا نزد او دارد شتاب کند خدا تواناتر است که در چند برابر کردن خیر او در دنیا و آخرت شتاب کند، و هر که پرداخت حقوقى را که خدا نزد او دارد بتاخیر اندازد خدا تواناتر است که روزى او را بتاخیر اندازد، و هر که را خداوند روزیش را نگهدارد نتواند بخود روزى دهد، پس حق خدا را درباره آنچه روزى شما کرده بپردازید تا خدا باقیمانده آنرا بر شما گوارا سازد و بوعده اى که به ما داده که آنرا بچندین برابر زیاد کند وفا کند آن زیادى که شماره و حقیقت فزونیش را کسى جز خدا پروردگار جهانیان نداند.
و فرمود: اى گروه (شیعه ) از خدا بترسید و اگر بتوانید امام را در تنگنا نگذارید، و کسى که امامرا در تنگنا مى گذارد آن کسى است که (در نزد امام ) درباره مردم صالح از پیروان امام و آنانکه تسلیم فضیلت اویند و بپرداخت حق امام بردبارند و بحرمت امام آشنا هستند بدگوئى کند، و هر که اینکار را در نزد امام انجام دهد در نتیجه امام را در فشار و تنگنا گذارد و در این وقت است که امام ناچار گردد تا نزد مردمان صالح پیرو خود و تسلیم شوندگان در برابر فضیلتش و بردبارى بر اداى حقش و آشنایان بحرمتش را لعنت کند، و چون اما بخاطر ناچارى در برابر دشمنان او را لعنت کرد، لعنت او (براى آن شخص ) از جانب خدا مبدل به رحمت گردد، و لعنت خدا و فرشتگان و پیمبرانش به این مردم (بدگو و سعایت کننده ) باز گردد.
و اى گروه شیعه بدانید که سنت خداوند درباره مردمان صالح پیش از این جارى گشته است .
(مترجم گوید: مجلسى (رحمه الله علیه ) در این قسمت از کلام امام (علیه السلام ) چند وجه ذکر کرده از آنجمله اینکه مقصود امام این است که بنزد امام از مردمان شایسته بدگوئى و سعایت نکنید تا امام را ناچار کنید بحسب ظاهر و از روى مصالح و تقیه مردمان صالحى را که مستحق لعن نیستند لعنت کند که در اینصورت لعنت بدانها نرسد بلکه مبدل به رحمت گردد و لعنت عاید سعایت کنندگان گردد، و وجوه دیگرى نیز ذکر کرده که ظاهرتر همین وجه است چنانچه خود او نیز فرموده .
و در جمله اخیر برخى گفته اند: یعنى جارى گشته که مردمان صالح همیشه مقهور و مرعوب دشمنان باشند، یا جارى گشته که آنها مورد لعنت قرار گیرند ولى لعنت براى آنها تبدیل به رحمت گردد).
و فرمود: هر که دوست دارد که خدا را دیدار کند و به راستى و حقیقت مؤ من باشد باید خدا و رسول او را و آنانکه ایمان آورده اند دوست بدارد و بدرگاه خدا از دشمنان ایشان بیزارى جوید و در برابر هر آنچه از فضیلت و برترى آنها به او رسد تسلیم گردد، زیرا درک فضل آنان را نکند فرشته مقربى و نه پیامبر مرسلى و نه پایین تر از آنها، مگر نشنیده اید آنچه را خدا در فضیلت پیروان با ایمان امامان رهنما فرموده : (اینان با کسانى هستند که خدا موهبتشان داده از پیمبران و راستى پیشه گان و شهیدان و شایستگان و چه نیکو رفیقانى هستند، و این است یکى از وجوه فضیلت پیروان امامان تا چه رسد بخود آنها و فضیلتى که دارند. و هر که دوست دارد که خدا ایمانش را کامل گرداند تا به راستى و حقیقت مؤ من باشد پس باید از خدا بترسد روى آن شروطى که خدا بر مؤ منان شرط فرموده ، چونکه خدا شرط کرده که با داشتن ولایت او و ولایت رسولش و ولایت امامان مؤ منین : نماز را بپا دارند، و زکوه بپردازند، و در راه خدا بدون سود وام دهند، و از زشتیها دورى کنند چه در عیان باشد و چه در نهان ، و چیزى از محرمات نیست جز آنکه در (این قسمت از) گفتار خدا (که فرمود از فواحش عیان و نهان اجتناب کنید) داخل گردد پس هر کس میان خود و خدا را از روى اخلاص دیندارى کند، و به خود اجازه ندهد که چیزى از اینها را واگذارد چنین کسى در نزد خدا در زمره حزب پیروز او خواهد بود و از مؤ منین حقیقى بشمار رود.
مبادا در محرماتى که خداوند در ظاهر و باطن قرآن حرام کرده اصرار ورزید در صورتیکه خداى تعالى (درباره پرهیزکاران ) فرموده : (و بر آنچه کرده اند دانسته اصرار نورزند) (سوره آل عمران آیه ۱۳۵).
تا اینجا روایت قاسم بن ربیع (که نامه امام صادق را روایت کرده بود) پایان مى یابد (و از اینجا به بعد روایت راویان دیگر است که امام صادق (علیه السلام ) فرمود):
یعنى مؤ منان پیش از شما هرگاه فراموش میکردند چیزى را از آنچه خدا بر آنها در قرآنش شرط کرده مى فهمیدند که در ترک آن نافرمانى خدا را انجام داده اند و از خدا آمرزش مى طلبیدند و از آن پس آنرا ترک نمى کردند و این است معناى گفتار خدا (و بر آنچه مى کردند دانسته اصرار نمى ورزند)
و بدانید جز این نیست که خدا دستور داده و نهى فرموده تا در آنچه دستور داده فرمانبریش کنند و از آن چه نهى فرموده خوددارى کنند، پس هر که پیروى از دستور او کرد اطاعت او را کرده و بر خیرى که نزد او است رسیده و هر که خوددارى نکند از آنچه نهى فرموده نافرمانى او را کرده و اگر بر همین حال نافرمانى بمیرد خداوند به رو در آتش دوزخش اندازد.
و بدانید که میان خدا و هر یک از بندگانش فرشته مقرب باشد و یا پیامبر مرسل و یا پائین تر از آنها همه شان ارتباطى جز فرمان بردارى او وجود ندارد پس بکوشید در فرمان بردارى خدا اگر به راستى خوش دارید که از مؤ منین حقیقى و درست باشید و نیروئى نیست جز بخدا.
و فرمود: بر شما باد بفرمانبردارى خدا تا مى توانید که خدا است پروردگار شما.
بدانید که اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان اسلام پس هر که تسلیم گشت محققا مسلمان شده و هر که تسلیم نشد مسلمان نیست ، و هر که خوش دارد که بحد نهائى احسان و نیکوکارى رسد باید فرمانبردارى خدا را کند زیرا هر که فرمانبردارى خدا را کرد بحد نهائى احسان رسیده است .
مبادا نافرمانى خدا را مرتکب شوید زیرا هر که پرده نافرمانیهاى خدا را بدرد و مرتکب آنها گردد نهایت بدى را بخود کرده و میان احسان بخود، و بدى بخویشتن جایگاه سومى نیست ، پس هر که بخود احسان کند پاداشش نزد پروردگار بهشت است و هر که بدى کند کیفرش نزد پروردگار دوزخ است ، پس فرمان بردارى خدا را انجام دهید و ازنافرمانیهاى او دورى کنید و بدانید که از هیچکس براى شما در برابر خدا کارى ساخته نیست نه فرشته مقرب و نه پیامبر مرسل و نه پایین تر از آنها پس هر که خواهد که میانجیگرى شفاعت کنندگان در نزد خدا سودش بخشد باید از خدا بخواهد تا از او راضى شود، و بدانید که کسى از خلق خدا برضاى حق نرسد جز بفرمانبردارى او و فرمانبردارى پیامبرش و فرمانبردارى کار دارانش از خاندان محمد (صلى الله علیه و آله ) و نافرمانى آنها نیز نافرمانى خدا است ، و نباید فضیلتى از ایشانرا منکر شود چه بزرگ باشد و چه کوچک .
و بدانید که آنانکه منکرند آنها تکذیب کنندگانند، و تکذیب کنندگان همان منافقان و درویانند، و خداى عزوجل درباره منافقین فرموده و گفته اش حق است : (همانا منافقین در پائین ترین طبقه دوزخند و براى آنان یاورى نخواهى یافت ) (سوره نساء آیه ۱۴۵).
و نباید بترسد کسى از شماها که خداوند فرمانبردارى و ترس خود را ملازم دلش گردانیده از هیچیک از آن مردمى که خداوند آنها را از صفت حق بیرون کرده و شایسته آن قرارش نداده زیرا کسانى را که خداوند شایسته صفت حق قرارشان نداده آنها شیاطین انس و جن هستند، و همانا شیاطین انس داراى نیرنگ و مکر و فریبها و وسوسه هستند که برخى از آنها به برخى دیگر کنند و اگر بتوانند مى خواهند اهل حق را باز گردانند از آنچه خدا بدانها مرحمت فرموده از تدبر و دقت در دین خدا، آن دینى که خداوند شیاطین انس را اهل آن نساخته ، (آرى ) مى خواهند تا دشمنان خدا با اهل حق در تردید و افکار و تکذیب یکسان شوند و مانند هم گردند چنانکه خداوند در قرآن خود توصیف کرده که فرموده : اینان دوست دارند شما هم کافر گردید چنانچه آنان کفر ورزیدند تا با آنها یکسان باشید) (سوره نساء آیه ۸۸).
سپس خداوند نهى کرده اهل یارى حق را که از دشمنان خدا کسانى را دوست و یاور گیرند پس مبادا شما را بهراس افکند و مبادا شما را باز گرداند از یارى آن حقى که خداوند شما را بدان مخصوص داشته حیله و نیرنگ شیاطین انس در کارهاى شما، شما بدى را دفع مى کنید، بدانچه بهتر است میان شما و آنها و در اینکار بوسیله از اطاعت خدا رضایت خاطر پروردگارتانرا مى جوئید ولى در آنان خیرى نیست ، و براى شما روا نیست که آنها را بر اصول دین خدا آگاه کنید زیرا اگر آنها چیزى در این باره از شما بشنوند در مورد آن چیز با شما دشمنى کنند و آنرا افشاء کنند و در نابودى شما بکوشند، و وضع ناخوشایندى براى شما پیش آورند، و در دولت فجار نتوانید حق خود را از آنان بگیرید، (و بشما ستم کنند) پس شما موقعیت خود را در مابین خود و اهل باطل بشناسید زیرا شایسته است که اهل حق موقعیت خود را از موقعیت اهل باطل بشناسند چونکه خدا اهل حق را در نزد خود بمنزله اهل باطل قرار نداده ، آیا ندانند وجه گفتار خدا را در قرآن خود که فرماید: (آیا قرار دهیم آنانکه ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دهند مانند فساد کنندگان در زمین یا قرار دهیم پرهیزکارانرا چون بزهکاران ) (سوره ص آیه ۲۸) گرامى دارید خود را از اهل باطل و قرار ندهید خداى تبارک و تعالى را – که نمونه والاتر از آن اوست – و هم چنین امامتان و دینتان را که بدان متدین هستید و در معرض (بد گوئى ) اهل باطل (که شما به آنها بد گوئید تا در نتیجه آنها نیز در مقام معارضه با شما سخنان ناروا نسبت بخدا و دین و امام شما بگویند) پس خدا بشما خشم کند و نابود گردید، آرام آرام اى مردم شایسته ، دستور خدا را و هم دستور آنکسى که خدا شما را فرمان به پیروى از آنها داده وامگذارید که خدا نعمتش را که به شما داده دگرگون سازد، دوست دارید بخاطر خدا هر که را هم مسلک و هم عقیده با شماست ، و دشمن دارید براى خدا هر که را مخالف با شما است ، و دوستى و خیرخواهى خود را از کسى که هم عقیده با شما است دریغ مدارید، ولى براى آنها که از عقیده شما و دیگران است و با شما درباره مذهبتان دشمنى مى کند و توطئه چینى براى شما مى کند دوستى و خیر خواهى نکنید.
این است روش و ادب ما که همان روش خدا است ، آنرا بدست آرید و درک کنید و بفهمید و پشت سر نیندازید، آنچه بر طبق راهنمائى و هدایت شما است آنرا دریابید و آنچه موافق خواهش نفسانى شما است آنرا بدور افکنید و رفتار نکنید، مبادا بر خدا بزرگى کنید، و بدانید که کسى مبتلا به بزرگى کردن بر خدا نشود جز آنکه بزرگى بر دین خدا کند، پس در راه خدا محکم باشید و بعقب برنگردید که زیانکار مى شوید. خدا ما و شما را از بزرگى کردن به خدا در پناه خود گیرد، و نیروئى براى ما و شما و نیست جز به خدا.
و نیز فرمود: به راستى اگر بنده را خداوند در اصل – یعنى اصل خلقت – مؤ من آفریده باشد از این جهان نرود تا خداوند شر و بدى را ناپسند او کند و از آن دورش سازد، و هر که را خداوند از شر و بدى دور ساخت و آنرا ناپسند خاطرش کرد از تکبر و سرکشى در امانش بدارد و در نتیجه نرم خو و خوش خلق و گشاده رو گردد و وقار و آرامش و فروتنى اسلام در او پدید آید، و از محرمات خدا پارسائى کند و از آنچه خشم او است دورى گزیند، و خداوند دوستى مردم و مدارا کردن با آنها و ترک نزاع و خصومت مردم را روزى او کند و هیچگاه پیرامون آن نگردد، و به راستى هر گاه خداوند بنده اى را در اصل – یعنى اصل آفرینش کافر آفرید (یعنى در علم خدا گذشته است که او پس از خلقت کافر گردد) و بدخو و سخت رو شود و هرزگیش آشکار گردد و شرم و حیا در او اندک شود و رازش را خدا آشکار سازد و مرتکب محرمات گردد و از آن دست نکشد و به ارتکاب نافرمانیهاى خدا دچار شده و اطاعت او و همچنین اطاعت کنندگان خدا را دوست ندارد، و چه دور است ما بین حال مؤ من و حال شخص کافر.
از خدا عافین بخواهید و از درگاه وى آن را بجوئید و جنبش و نیروئى نیست جز بوسیله او، خودتانرا در این دنیا بر بلا شکیبا سازید زیرا پى در پى رسیدن بلا و سختى در راه اطاعت خدا و ولایت او و ولایت کسانیکه خدا دستور دوستى و ولایت آنها را داده است در آخرت سرانجامش بهتر است در نزد خدا از دارائى و پادشاهى دنیا و اگر نعمتهاى آن و خرمى و خوشگذرانى آن در نافرمانى خدا و دوستى و اطاعت کسیکه خدا از دوستیش نهى فرموده پى در پى و طولانى باشد چونکه خدا دستور داده بدوستى امامان و پیشوایانى که در کتاب خود نام برده در کتابش که فرموده : (و قرارشان دادیم پیشوایانى که راهبرى کنند بفرمان ما) (سوره انبیاء آیه ۸۳) و آنهایند کسانیکه خداوند بدوستى و اطاعت ایشان دستور فرموده . و در مقابل کسانیکه خداوند از دوستى و اطاعت ایشان نهى فرموده – و آنان همان پیشوایان ظلالت و گمراهى هستند که خدا مقرر داشته آنها در دنیا دوستى بر اولیاى خدا (صلى الله علیه و آله ) رفتار مى کنند تا دستور عذاب خدا بر آنها محقق گردد، و تا اینکه بودن شما با پیامبر خدا محمد (صلى الله علیه و آله ) و پیمبران پیش از او ثابت و مسلم گردد، پس تدبر کنید در آنچه خدا در کتاب خود براى شما حکایت کرده از گرفتاریهائى که براى پیامبران او و پیروان مؤ من ایشان پیش آمده ، سپس از خدا بخواهید که همان صبر و بردبارى را که به آنها داد بشما نیز مانند آنرا در حال خوشى و تنگى و سختى و آسودگى بدهد. مبادا با اهل باطل بستیزه جوئى برخیزید و بر شما باد به هدایت مردمان شایسته و وقار و آرامش آنها و بردبارى و فروتنى و پارسائى آنها از محرمات خدا و راستى و وفا و کوششى که براى خدا در کار اطاعت او داشتند زیرا اگر شما چنین نکنید بمقام و منزلت شایستگان پیش از خود نخواهید رسید.
و بدانید که هر گاه خداوند خیر بنده اى را خواهد سینه اش را براى پذیرفتن اسلام بگشاید و چون این مرحمت را درباره او کرد زبانش بحق گویا شود و بستگى بدان پیدا کند و بدان عمل کند و چون همه اینها را خدا براى او فراهم کرد اسلام او را کامل گرداند و اگر بر این حال بمیرد نزد خدا از مسلمانان حقیقى خواهد بود ولى هر گاه خدا خیر بنده اى را نخواهد او را بخودش واگذارد و سینه اش گرفته و پریشان گردد پس اگر سخن حقى برزبانش جارى گردد دل بدان نبندد، و چون دل بدان ندهد خداوند توفیق عمل بدان سخن را به او ندهد، و چون این وضع را براى او فراهم کند و او بر آنحال بمیرد در پیشگاه خدا از منافقان خواهد بود، و آن سخن حقى که بر زبانش جارى است دلبستگى به آنرا خدا بدو نداده و توفیق عملش را نیز بدو مرحمت نکرده آن سخن حق بر علیه او حجتى گردد، پس از خدا بترسید و از وى بخواهید تا سینه هاى شما را براى پذیرش اسلام بگشاید و زبانهاتانرا گویاى بحق کند تا بر آن حال شما را از این جهان ببرد و بازگشتتان را بز گشت شایستگان پیش از شما قرار دهد و نیروئى نیست جز بخدا و ستایش از آن خدا پروردگار جهانیان است .
و هر که دوست دارد که بداند خدا او را دوست دارد باید بطاعت خدا عمل کند و از ما پیروى کند آیا نشنیده اند گفتار خداى عزوجل را که به پیامبرش ‍ (صلى الله علیه و آله ) فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید مرا پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد، (سوره آل عمران آیه ۳۱).
بخدا سوگند هرگز بنده اى فرمانبردارى خدا را نکند جز آنکه خداوند پیروى ما را در فرمانبردارى او داخل گرداند، و بخدا پیروى نکند بنده اى از ما جز آنکه خدا دوستش دارد، و بخدا هیچ گاه بنده پیروى ما را وامگذارد جز آنکه ما را دشمن دارد و بخدا هیچگاه کسى ما را دشمن ندارد جز آنکه نافرمانى خدا را کرده و هر که در حال نافرمانى خدا بمیرد خداوند او را خوار گرداند و به رو در آتش دوزخ اندازد، و ستایش از آن خدا پروردگار جهانیان است