صفدی گفته است : مترجمان در ترجمه ، دو شیوه دارند. یکی ، شیوه ((یوحنا پسر بطریق )) و ((ابن نا عمه حمصی )) و دیگرانست . و چنین است که به همه کلمات مفرد یونانی می نگرند، تا چه معنایی برای آن ها هست . و برای هر کلمه مفرد عربی معادل همان معنی می آورند و می نویسند و به کلمه دیگر می پردازند، تا جمله مورد نظر به عربی برگردد.
اما، این شیوه ، به دو دلیل مطرود است . یکی این که همه کلمات عربی ، معادل یونانی ندارند و بدین سبب ، در این ترجمه ، بسیاری از کلمات یونانی به حال خود باقی می مانند. از سوی دیگر سازمان جمله بندی یک زبان ، با زبان دیگر مطابق نیست . و نیز از حیث بکارگیری ((مجاز)) که در همه زبان ها هست ، نابسامانی هایی باقی می ماند.
شیوه دوم ، شیوه ((حنین بن اسحاق )) و ((جوهری )) و دیگرانست و آن ، چنین است که معنای جمله ای را به ذهن می آورند و به جمله دیگر که با آن مطابق است ترجمه می کنند، بی توجه به این که واژه های دو جمله یکی است یا نه . و این شیوه ، بهتر است و بدین لحاظ است که کتاب های ((حنین بن اسحاق )) جز آن ها که در علوم ریاضی ست نیاز به ویرایش ندارد. که این دسته از کتابهایش ارزشی ندارند، برخلاف آن چه که در پزشکی و منطق و طبیعی و الهیات دارد، که نیازی به اصلاح ندارد. از این روست که کتاب اقلیدس و مجسطی و فاصله آن دو را ((ثابت بن قره )) حرانی ویرایش کرده است .
کشکول شیخ بهایی
فروردین 14