معاویه ، ((جاریه بن قدامه )) را گفت : خانواده ات ، چه خواری بزرگی بر تو روا داشته اند، که ترا ((جاریه )) یعنی کنیزک نامیده اند. و جاریه گفت : خاندان تو چه بسیار خواری بر تو رانده اند که ترا ((معاویه )) نامیده اند و آن ، به معنی : ((سگ ماده )) است گفت : ای بی مادر! خاموش باش ! جاریه گفت : مادری مرا زاییده است . اما در سینه ما دل هایی ست که کینه تو را می ورزند و در دست های ما شمشیرهایی ست که بدان ها با تو جنگیده ایم . و تو را نیرویی نیست که ما را به قهر هلاک کنی که خویش به عهد و پیمان از تو فرمان می بریم . و اگر با ما وفا کنی ، با تو وفا خواهیم کرد. و اگر نکنی ، در پشت سر خود، مردانی سخت و نیزه هایی تیز داریم . معاویه گفت : ای جاریه ! خدا امثال ترا زیاد نکناد! جاریه گفت : به نیکی سخن بگو! که دعای بد، به گوینده آن باز می گردد.