مرگ فضل ابن سهل

بدون نظر »

در یکی از کتابهای تاریخی دیدم وقتی فضل بن سهل در حمامی در سرخس کشته شد، مأمون نزد مادرش فرستاد که از آنچه سهل بجا گذاشته، از گوهرهای گرانبها و اموال نفیس نزد خلیفه بفرستد. مادر فضل، سبد قفل شده ای به مهر فضل برای او فرستاد، مأمون سبد را باز کرد، در آن نامه ای دید به خط فضل که نوشته بود: بسم اللّٰه الرحمن الرحیم، این حکم فضل بن سهل است برخودش، چهل و هشت سال عمر کند و سپس بین آب و آتشی کشته اید

در عیون اخبارالرضا آمده است: صبحدمی که فضل کشته شد، به حمام رفت و دستور داد او را حجامت کنند، پس بدن خود را به خون خود آلوده کرد تا این تعبیر حرف منجمان در باره ی وی باشد که خونش بین آب و آتش می ریزد. سپس نزد مأمون و امام رضا علیه السلام فرستاد که آنها نیز حمام نمایند. امام رضا نرفت و مأمون را از رفتن منع کرد. ولی قضای الهی این بود که خون فضل در حمام بر زمین ریزد.

کشکول شیخ بهایی

انفاق

بدون نظر »

راغب در محاضرات می گوید: وقتی امام رضا علیه السلام در خراسان بود، در روز عرفه همه ی ثروتش را به فقرا داد. فضل بن سهل گفت: این چه زیانی بود که به خود وارد کردید؟ امام فرمود: غنیمت بود

کشکول شیخ بهایی

تقدم روز بر شب

بدون نظر »

در «ایجاز بیان فی تفسیر القرآن» نوشته ابوالقاسم محمود نیشابوری در تفسیر آیه وَ لاَ اللَّیْلُ سٰابِقُ النَّهٰارِ، آمده است: از امام رضا علیه السلام در حضور مأمون از شب و روز سؤال شد که کدام بر دیگری سبقت یافته است؟ امام علیه السلام فرمود:روز مقدم بر شب است. چون قرآن می فرماید: وَ لاَ اللَّیْلُ سٰابِقُ النَّهٰارِ ، و به حساب نجومی نیز روز مقدم است چون آفرینش زمانی صورت گرفته که برج سرطان طلوع کرده و با طلوع این برج، ستارگان در شرف خود بوده و خورشید نیز در دهمین درجه طلوع در وسط آسمان بوده است پس روز مقدم است.

کشکول شیخ بهایی

القاب مطهره حضرت زهرا (س)

بدون نظر »

ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت کرده است که حضرت صادق علیه السّلام فرموده که فاطمه علیهاالسّلام را نُه نام است نزد حق تعالی : فاطمه علیهاالسّلام وصدیقه ومُبارکه وطاهره وزکیّه وراضیه ومرضیّه ومُحدّثه وزهراء. پس حضرت فرمود که آیا می دانی که چیست تفسیر فاطمه ؟ یونس گفت ، گفتم : خبر ده مرا از معنی آن ای سیّد من ؛ حضرت فرمود: فُطِمتْ مِن الشّر؛ یعنی بریده شده است از بدیها، پس حضرت فرمود که اگر امیرالمؤ منین علیه السّلام تزویج نمی نمود اورا، کفوی ونظیری نبود اورا بر روی زمین تا روز قیامت نه آدم ونه آنها که بعد از او بودند.

علامه مجلسی رحمه اللّه در ذیل ترجمه این حدیث فرموده که (صدیقه ) به معنی معصومه است ، و(مبارکه ) یعنی صاحب برکت در علم وفضل وکمالات و معجزات واولاد کرام و(طاهره ) یعنی پاکیزه از صفات نقص و(زکیّه ) یعنی نموّ کننده در کمالات وخیرات و(راضیه ) یعنی راضی به قضای حق تعالی و(مرضیه ) یعنی پسندیده خدا ودوستان خدا و(محدّثه ) یعنی ملک با اوسخن می گفت و (زهراء) یعنی نورانی به نور صُوری ومعنوی .

ودر احادیث متواتره از طریق خاصّه وعامّه روایت شده است که آن حضرت را برای این فاطمه نامیده اند که حق تعالی اورا وشیعیان اورا از آتش جهنم بریده است 

منتهی الامال جلد ۱

دوبیتی های بابا طاهر

بدون نظر »

الهی گردن گردون شود خرد

که فرزندان آدم را همه برد

یکی ناگه که زنده شد فلانی

همه گویند فلان ابن فلان مرد

******************************************

اگر شیری اگر میری اگر مور

گذر باید کنی آخر لب گور

دلا رحمی بجان خویشتن کن

که مورانت نهند خوان و کنند سور

********************************************

اگر شیری اگر ببری اگر گور

سرانجامت بود جا در ته گور

تنت در خاک باشد سفره گستر

بگردش موش و مار و عقرب و مور

**************************************

دلا اصلا نترسی از ره دور

دلا اصلا نترسی از ته گور

دلا اصلا نمیترسی که روزی

شوی بنگاه مار و لانهٔ مور

******************************************

به قبرستان گذر کردم کم وبیش

بدیدم قبر دولتمند و درویش

نه درویش بیکفن در خاک رفته

نه دولتمند برد از یک کفن بیش

****************************************

فلک نه همسری دارد نه هم کف

بخون ریزی دلش اصلا نگفت اف

همیشه شیوهٔ کارش همینه

چراغ دودمانی را کند پف

*********************************

از علی آموز اخلاص عمل

بدون نظر »

از علی آموز اخلاص عمل

شیر حق را دان مطهر از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت

زود شمشیری بر آورد و شتافت

او خدو انداخت در روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

او خدو زد بر رُخی که رویِ ماه

سجده آرد پیش او در سجده‌گاه

در زمان انداخت شمشیر آن علی

کرد او اندر غزااش کاهلی

گشت حیران آن مبارز زین عمل

وز نمودن عفو و رحمت بی‌محل

گفت بر من تیغ تیز افراشتی

از چه افکندی مرا بگذاشتی

آن چه دیدی بهتر از پیکار من

تا شدی تو سست در اشکار من

ادامه نوشتار »

بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته

بدون نظر »

بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته 
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته 
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن 
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته 
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش 
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته 
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار 
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته 
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم 
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته 
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب 
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته 
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او 
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته

غلامرضا سازگار

ای ز نبی ربوده دل، روی خدا نمای تو

بدون نظر »

ای ز نبی ربوده دل، روی خدا نمای تو 
وی ز علی گره گشا، دست گره گشای تو 
پیش روی نبی نبی، عازم دست بوسیت 
پشت سر علی علی، ملتمس دعای تو 
روح دهی به قدسیان با نفست به هر نفس 
دل برد از ملایکه ذکر خدا خدای تو 
درد نگفته دلت اشک شبانه علی 
حرف دل علی بود گریه بی صدای تو 
ناله و آه ما کجا حق تو را ادا کند 
جز که هماره مهدیت گریه کند برای تو 
تو سپر علی شدی پیش هجوم دشمنان 
محسن بی گناه تو، شد سپر بلای تو 
بازوی بسته شیر حق، راهی مسجد النبی 
تو در قفای او روان، حسین در قفای تو 
تا ز علی نهان کنی، قصه گوشواره را 
دست تو بود برروی، روی خدا نمای تو 
تا که به پاست عالمی قطع نمی شود دمی 
ناله وای وای ما، گریه های های تو 
تربت بی چراغ تو، سینه داغدار ما 
قبر تو هر کجا بود، در دل ماست جای تو 

حاج غلامرضا سازگار

بیا برگو که راه حق کدامست

بدون نظر »

یکی پیری مرا آواز می‌داد
که ای عطار از دست تو فریاد
جهان بر هم زدی و فتنه کردی
به دیوار مذاهب رخنه کردی
تو گفتی آنچه احمد گفت باهو
تو گفتی سر به سر اسرار یاهو
تو گفتی آنچه سلمان در نهان گفت
تو گفتی آنچه منصور او عیان گفت
تو هشیار طریقت مست کردی
تو مستان شریعت پست کردی
تو در عالم زدی لاف توکل
جفای ظالمان کردی تحمل
تو گفتی سرّ توحید خداوند
نداری در تصوف هیچ مانند
تو کردی راز پنهان آشکارا
بیا با من بگو معنی خدا را

ادامه نوشتار »

نشانه مردانگی و انسانیت

بدون نظر »

از حضرت رضا علیه السلام روایت شده که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود:

شش چیز از مردانگی و انسانیّت است، سه چیز در حضر و سه چیز در سفر، امّا آن سه که در حضر است: اوّل

تلاوت کتاب خدا (قرآن مجید)، دوم آباد کردن مساجد خدا (به پر کردن جمعیّت در آن جهت عبادت خدا)، و سوم، یافتن دوستانی در راه خدا، و امّا آن سه چیز که در سفر است (عبارتند از) اوّل انفاق از توشه، دوم نیک خلقی، و سوم بذله گوئی در غیر معاصی.

عیون اخبار الرضا