يحيی معاذ رازی در مناجات خويش گفت : پروردگارا! با همه گناهكاريم ، دور نيست ، كه اميد من به بخشش تو، بر درستی عملم غالب آيد. چه ، در كارهايم به بی ريائی خويش اعتماد داشته ام . و چگونه نترسم ؟ كه به تباهی شناخته شده ام و در گناهان خويش همواره به عفو تو تكيه كرده ام و چگونه نبخشی ؟ كه به بخشش موصوفی .
با كندن ريشه بدی ها از سينه خويش ، ريشه بدی ها را از سينه ديگران بكن !
کشکول شیخ بهایی
ابو الصّبّاح كنانی از امام صادق (ع) روايت كند كه فرمود:
هر كس در صبح به هنگام طلوع آفتاب [و در شب به هنگام غروب آن ]بگويد: اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شريك له ، و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله ، و انّ الدّين كما شرع ، و الا سلام كما وصف ، و القول كما حدث ، و الكتاب كما انزل ، و انّ االله هو الحقّ المبين ((گواهی دهم كه معبودی جز الله نيست كه تنها است و شريكی ندارد، و گواهی دهم كه محمّد بنده و رسول خدا است ، و دين همان گونه است كه او تشريع كرده ، و اسلام همان طوری است كه او وصف نموده ، و سخن همان گونه است كه او خبر داده ، و كتاب همان گونه است كه او فرود آورده ، و خداوند حق آشكار است ))؛ و محمد و آل محمد را به خير و نيكی ياد كند، و با سلام و درود بر محمد و آل او تحيّت فرستد، خداوند هشت در بهشت را برايش بگشايد و به او گفته شود: از هر دری كه ميخواهی داخل شو. و نابسامانيهای آن روز از وی محو و نابود گردد.
قطب ، در ((شرح شهاب )) گفته است : روايت شده است كه پروردگار، دعای دو گروه از مردم را مستجاب می دارد. چه مؤمن باشند و چه كافر. يكی دعای مظلومانست و ديگری دعای درماندگان . و بدين سبب است كه خدای تعالی فرمود: ((أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ )) (يعنی : آيا آن كيست كه دعای بيچارگان را به اجابت می رساند؟)
پيامبر (ص ) فرمود: دعای مظلوم مستجاب است و اگر گفته شود: مگر خدا نفرمود: ((وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ )) (يعنی : و كافران جز به حرمان و ضلالت دعوت نمی كنند) پس چگونه دعايشان مستجاب می شود؟ گوييم : اين آيه ، به دعای كافران در دوزخ بر می گردد و در آنجا، نه اشك سود دهد و نه دعا پذيرفته شود. و خبری كه ما آورديم ، مربوط به دنياست
کشکول شیخ بهایی
_______________
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ سوره نمل آیه 62
وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ سوره غافر آِیه 50
امام پنجم فرمود:
چون چشم رسول خدا به ماه رمضان می افتاد رو به قبله ميكرد ميفرمود خدايا آن را نو كن بر ما به امنيت و ايمان و تندرستی و مسلمانی و عافيت سرا پا و روزی فراوان و دفع بيماری و تلاوت قرآن و كمك بر نماز و روزه خدايا ما را برای ماه رمضان سالم دار و آن را برای ما سلامت دار و از ما دريافت كن تا ماه رمضان بگذرد و ما را آمرزيده باشی سپس رو به مردم ميكرد و ميفرمود ای گروه مردم مسلمان چون ماه نو رمضان بر آيد شياطين متمرد در بند شوند و درهای آسمان و درهای بهشت و درهای رحمت گشوده گردند و درهای دوزخ بسته شوند و دعا مستجاب گردد و برای خدای عز و جل نزد هر افطاری آزادشدگانی باشند كه آنها را از دوزخ آزاد كند و هر شب منادی فرياد زند آيا خواهشمندی هست ؟ آيا آمرزش جوئی هست ؟ خدايا بهر خرج كنی عوض بده و بهر ممسكی تلف بده تا چون هلال شوال بر آيد فرياد شود به مؤمنان كه فردا برای جایزه های خود حاضر باشيد كه فردا روز جایزه است سپس امام پنجم فرمود هلا بدان كه جانم به دست او است اين جایزه پول طلا و نقره نيست .
حكيمی به دعا چنين می گفت :
پروردگارا! ما را شايستگی باز گشت به خويش ده ! و اهليت اعتماد بر تو و اطمينان به آن چه نزد توست . و ما را به نزديكی و تقرب خويش نايل كن ! (خدايا!) رفتن از اين دنيای تنگی و سختی ، و جايگاه بی ارزش آگنده از غصه و خالی از راحتی و سود و غنيمت را با تقرب به خويش ، بر ما آسان فرمای ! چنان كه خود گفته ای : ((فی معقد صدق عند مليك مقتدر)) همان جايی كه ساكنانش چنان در آرامشند، كه گويند: ((الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن )) (پرورگارا!) ما را از بندگانت بی نياز دار! و دل های ما را از گرايش به غير خود، بازدار. چشمان ما را از نگرش به زيبايی عالم فرودين به رحمت و فضل و بخشش خود برگردان ! ای كريم !
على (ع) فرمود:
در پنج وقت دعا را غنيمت شماريد وقت قرائت قرآن ، نزد اذان ، نزد آمدن باران ، نزد برخورد دو صف بقصد شهادت و هنگام دعاى مظلوم كه پرده اى تا عرش فاصله ندارد.
سيف تمّار گويد:
از امام صادق (ع) شنيدم كه مى فرمود: هيچ گاه دست از دعا برنداريد، كه شما به هيچ وسيله اى بمانند آن بدرگاه خدا نزديكى پيدا نخواهيد نمود، و هيچ گاه حاجت و درخواستى را بخاطر ناچيز بودنش از دست ندهيد و از آن منصرف نگرديد، زيرا آن كس كه اختيار دار حاجات ناچيز است همان كسى است كه اختيار دار حوائج بزرگ است .
ستايش براي خداست؛ آن نخستينِ بيآغاز و آن واپسينِ بيانجام.
او كه ديدهي بينندگان از ديدنش فرو مانَد، و انديشهي وصف كنندگان ستودنش نتواند.
آفريدگان را به قدرت خود آفريد، و به خواستِ خويش بر آنان جامهي هستي پوشيد.
آنگاه ايشان را به راهي كه ميخواست رهسپار كرد، و به جادهي محبّت خود روان گردانيد. آفريدگان نتواند از حدّي كه خدا برايشان مقرّر ساخته است، قدمي پيش و پس بگذارند.
براي هر يك از آنان روزيام معلوم و به اندازه قرار داده است؛ آن گونه كه هيچ كس نتواند از آن كس كه خدا فراوان به او داده، چيزي بكاهد، و به آن كس كه اندك به او بخشيده، چيزي بيفزايد.
سپس براي زندگياش پاياني مشخص و زماني معيّن قرار داد كه با روزهاي عمرش به سوي آن گام بر ميدارد، و با سالهاي روزگار خويش بدان نزديك ميشود؛ تا چون واپسين گامها را بردارد و عمرش به سرآيد، جان او را بستاند و به سوي پاداش بسيار يا عذاب وحشتبار خود روان سازد، «تا آنان را كه بد كردهاند، به سبب كردارشان، سزا دهد، و آنان را كه نيكي كردهاند، جزا بخشد»؛
و اين، نشانِ دادگري اوست. نامهاي او پاك و بينقص است، و نعمتهايش بر همه آشكار. «از آنچه ميكند، باز خواست نشود، در حالي كه آنان بازخواست شوند.»
ستايش براي خداست كه اگر در برابر آن همه نعمتِ پياپي كه بر بندگانش فرستاد، ستايش خود را به ايشان نميآموخت، از نعمتهايش بهره ميجستند و او را سپاس نميگفتند، و از روزياش گشايش مييافتند و شكرانهي آن را به جا نميآوردند.
در اين صورت، از مرزهاي انساني برون ميافتادند و در وادي حيواني پاي مينهادند، و آن گونه ميشدند كه خدا در كتاب استوار خود فرمود: «آنان مثل چارپايانند، نه بيشتر، بلكه از چارپايان نيز گمراهتر.»
ستايش براي خداست كه خود را به ما شناسانيد، و شيوهي سپاسگزاريِ از خود را به ما آموخت، و درهاي علم به پروردگارياش را به روي ما گشود، و ما را به اخلاص ورزيدن در توحيدِخود رهنمون ساخت، و از شك و ناباوري نگاه داشت.
ستايش كه با آن در حلقهي ستايشگرانش درآييم، و به ياري آن پيشي گيريم از همهي آنان كه در طلب خشنودي و بخشايش او پيش افتادهاند.
ستايشي كه به سبب آن، تيرگيهاي برزخ بر ما آشكار، و راه رستاخيز هموار شود، و در روزي كه «هر كس به سزاي خود برسد و بر كسي ستم نرود»، و در «روزي كه هيچ دوستي به كار دوستِ خود نيايد و هيچ كس به ياري ديگري نشتابد»، ما در پيشگاه گواهان (فرشتگان و پيامبران و امامان ـ عليهم السّلام ـ ) بلند مرتبه شويم.
ستايشي نوشته شده در كارنامهي ما كه تا «اعلي علّيّين» بالا رود و فرشتگان مقرّب خدا بر آن گواهي دهند.
ستايشي كه در روز خيره شدن چشمها از ترس قيامت، ديدگان ما بدان روشني گيرد، و آن گاه كه عدهّاي سيهروي گردند، ما بدان رو سپيد شويم.
ستايشي كه ما را از آتش دردناك خدا برهاند و در كنار بخششِ هموارهاش بنشاند.
ستايشي كه ما را با فرشتگانِ مقرّب او همنشين سازد، و در سراي جاويدي كه پيوسته باقي است، و در جايگاه پُر نعمتي كه هرگز دگرگون نشود، ما را با پيامبراني كه فرستاده همدوش و همنفس گرداند.
ستايش براي خداست؛ او كه زيباييهاي آفرينش را براي ما برگزيد، و روزيهاي پاك و نيكو را به سوي ما روان گردانيد،
و ما را بر همهي آفريدگان برتري بخشيد و بر آنان چيرگي داد. پس اينك هر آفريدهاي به توانايي او فرمانبردار ماست. و به ياري او در اطاعت ما ناچار.
ستايش براي خداست كه دَرِ نياز را، جز به درگاه خويش، از همه سو بر ما بست؛ حالا چگونه سپاس او را گزاريم؟ كي توانيم از عهدهي شكرش به درآييم؟ نه، كي توانيم؟
ستايش براي خداست؛ او كه در پيكر ما ابزارهايي براي گشودن و بستنِ اندامها نهاد، و ما را از نيروي زندگي بهرهمندي داد، و اندامهايي براي كار و تلاش در ما پديد آورد، و از خوردنيهاي پاك و گوارا روزيمان كرد، و با فضل و بخشش خود ما را توانگر ساخت. و با نعمت خويش سرمايهمان بخشيد.
آنگاه ما را به كارهاي فرمان داد تا فرمانبرداريمان را بسنجد، و از كارهايي نهي فرمود تا سپاسگزاريمان را بيازمايد. پس از آن، چون از فرمانش سرپيچيديم و بر مركب نافرمانياش نشستيم، در كيفر دادنِ ما عجله نكرد و در انتقام گرفتن از ما شتاب نورزيد، بلكه از سَرِ بزرگواري، با رحمت خود با ما مدارا كرد، و از روي بردباري، با مهرباني مهلتمان داد و بازگشتِ ما را به انتظار نشست.
ستايش براي خداست كه ما را به راه توبه رهنمون گرديد، و از احسانِ او بود كه ما بدان راه افتاديم. و اگر از نعمتهاي او به همين يك نعمت بسنده كنيم، باز هم نعمت دادنش نيكو، احسانش در حقّ ما بس بزرگ، و بخشش او از شمار بيرون است.
آيين خداوندياش در پذيرش توبهي پيشينيان اين گونه نبود. هر چه را تاب آن نداشتيم، از عهدهي ما برداشت، و جز به اندازهي توانمان تكليف نفرمود، و ما را جز به كارهاي آسان وا نداشت، و براي هيچ يك از ما بهانهاي باقي نگذاشت.
اينك، از ما نگونبخت آن كس است كه نافرمانيِ خدا كند، و نيكبخت آن كس كه به او روي آورَد.
ستايش براي خداست به هر زباني كه نزديكترين فرشتگانش و گراميترين آفريدگانش و پسنديدهترين ستايشگرانش او را بدان ميستايند.
ستايشي برتر از هر ستايش ديگر؛ به همان اندازه كه پروردگار ما، خود، از همهي آفريدگانش برتر است.
پس به جاي هر نعمتي كه بر ما و همهي بندگان درگذشته و زندهي خود ارزاني داشته است، و به شمار تمام آنچه در علم بيپايان او گنجد، و به جاي هر يك از نعمتهايش، او را سپاس ميگوييم؛
شكر و سپاسِ چندين برابر و بيآغاز و انجام، تا هنگامهي رستاخيز؛ ستايشي كه بياندازه است، و به شمار درنيايد، و پايان نپذيرد، و در آن هيچ گسستي نباشد.
ستايشي كه وسيلهاي براي رسيدن به فرمانبرداري و بخشايش او، و راهي به بهشت، و پناهگاهي در برابر انتقام، و آسايشي از خشم، و پشتيباني براي فرمانبرداري، و بازدارندهاي از نافرماني، و مددكاري بر انجام دادن فرمودههاي او باشد.
ستايشي كه با آن در جرگهي دوستدارانِ نيكبختِ او درآييم، و در صفِ كساني باشيم كه با شمشيرهاي دشمنانش به شهادت رسيدهاند. بيشك، او سرپرست مؤمنان و نيكو خصال است.
در حاشيه مفاتيح الجنان، اين دعا براى وقت مطالعه و خواندن، سفارش شده است.
اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم، واكرمنى بنور الفهم، اللهم افتح علينا ابواب رحمتك و انشر علينا خزائن علو مك، برحمتك يا ارحمن راحمين
(پروردگارا مرا از ظلمات اوهام برهان، و كرامت كن بر من تا به نور درك و توانائى فهم و انديشيدن، توانا باشم، پروردگارا بر من بگشاى درهاى رحمت را، و بر من افزون كن از خزائن علومت، خدايا اميد برحمت تو دارم اى مهربانترين مهربانها