گفتاری در مورد عشق

بدون نظر »

صاحب ((ریحان و ریعان )) گوید: ((حب )) آغازش ((هوی )) است . بعد، ((علاقه )) پس از آن ((خویشتن داری ))، سپس ((وجد))، آنگاه ((عشق )) – و عشق نامی ست برای مرحله افزون بر ((حب )). – و پس ، ((شغف )) (یعنی دلباختگی ) و آن : سوزش دلست از فرط محبت ، همراه بالذت حاصل از آن – و همچنین است : ((لوعه )) و ((لاعج )) و غرام . – سپس ((جوی )) است . و آن ، عشق باطنی ست . و ((تیتیم )) و ((سبل )) و ((هیام )) که شبیه به دیوانگی ست و پزشکان ، عشق را از گونه های مالیخولیا دانسته اند
****************
شیخ الرئیس (بوعلی سینا) در رساله عشق می نویسد: عشق ، در همه موجودات از مجردات و فلکیات و عنصریات و معدنیات و جانوران وجود دارد. حتی ریاضی دانان معتقدند که در اعداد هم حقیقت عشق وجود دارد و در اعداد متحاب نیز نمونه ای از عشق مشاهده می شود.
به همین مناسبت ، بر اقلیدس اعتراض کرده اند که وی به حقیقت این گونه از اعداد پی نبرده است .
کشکول شیخ بهایی.

شیوه های ترجمه

بدون نظر »

صفدی گفته است : مترجمان در ترجمه ، دو شیوه دارند. یکی ، شیوه ((یوحنا پسر بطریق )) و ((ابن نا عمه حمصی )) و دیگرانست . و چنین است که به همه کلمات مفرد یونانی می نگرند، تا چه معنایی برای آن ها هست . و برای هر کلمه مفرد عربی معادل همان معنی می آورند و می نویسند و به کلمه دیگر می پردازند، تا جمله مورد نظر به عربی برگردد.
اما، این شیوه ، به دو دلیل مطرود است . یکی این که همه کلمات عربی ، معادل یونانی ندارند و بدین سبب ، در این ترجمه ، بسیاری از کلمات یونانی به حال خود باقی می مانند. از سوی دیگر سازمان جمله بندی یک زبان ، با زبان دیگر مطابق نیست . و نیز از حیث بکارگیری ((مجاز)) که در همه زبان ها هست ، نابسامانی هایی باقی می ماند.
شیوه دوم ، شیوه ((حنین بن اسحاق )) و ((جوهری )) و دیگرانست و آن ، چنین است که معنای جمله ای را به ذهن می آورند و به جمله دیگر که با آن مطابق است ترجمه می کنند، بی توجه به این که واژه های دو جمله یکی است یا نه . و این شیوه ، بهتر است و بدین لحاظ است که کتاب های ((حنین بن اسحاق )) جز آن ها که در علوم ریاضی ست نیاز به ویرایش ‍ ندارد. که این دسته از کتابهایش ارزشی ندارند، برخلاف آن چه که در پزشکی و منطق و طبیعی و الهیات دارد، که نیازی به اصلاح ندارد. از این روست که کتاب اقلیدس و مجسطی و فاصله آن دو را ((ثابت بن قره )) حرانی ویرایش کرده است .
کشکول شیخ بهایی

معنی بلا غت

بدون نظر »

گفته اند: بلیغ کسی ست که وسعت سخن را چنان که خواهد گیرد. و الفاظ را به اندازه معانی بدوزد و سخن بلیغ ، سخنی ست که لفظ آن برجسته و معانی آن ، تازه باشد.
********************
عربی را گفتند: بلیغ ‌ترین مردم کی ست ؟ گفت : آن که کمتر لفظ به کار گیرد، و حاضر جواب تر باشد
********************
امام فخر رازی گفت : بلاغت آنست که شخص ، به عبارتی که ادا می کند، به کنه خواسته قلبی خود برسد و از ایجاز مخل و اطناب ممل بپرهیزد.
************
فیلسوفی گفت : آنچنان که درستی یا نادرستی ظرفی را به صدایش ‍ می آزمایند،احوال ***************
گفته اند: ماءمون درباره چیزی از یحیی بن اکثم پرسید و او گفت : لا و اید الله الامیر (نه و خدا امیر را یاری دهد) ماءمون گفت : این ((واو)) چه ظریف و در جای خود به کار رفت !
****************
صاحب بن عباد گفته است : این واو، از موهایی که کنار گوش به شکل واو قرار می گیرد، زیباتر است .

معنی مهمان

بدون نظر »

شاعری گفته است : ایرانیان مهمان را از آن رو مهمان گویند، که هر که باشد، او را پذیرایی کنند ((مه )) بزرگ ایشانست و ((مان )) خانه شان و ((مهمان )) سرورشان است . تا آن گاه که در خانه شان به سر برد.

نظافت مسجد

بدون نظر »

رسول خدا (ص) فرمود:
هر که مسجد را جاروب کند خدا ثواب آزاد کردن بنده ای در نامه عملش ‍ نویسد و هر که از آن به اندازه خاشاک چشمی بیرون برد خدای عز و جل دو بهره از رحمتش به او دهد.

نقل روایت

بدون نظر »

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام راجع به آیه (۱۸ سوره ۳۹) کسانیکه
گفتارها را می ‏شنوند و از بهترش پیروی می ‏کنند پرسید حضرت فرمود: او
مردی است که حدیثی را شنود سپس آن را چنانکه شنیده بی ‏کم و زیاد باز
گوید.
اصول کافی جلد ۱ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن‏
روایت ۱
********************
محمد بن مسلم گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من از شما حدیث
می ‏شنوم و در آن کم و زیاد می ‏کنم. فرمود: اگر مقصودت بیان معانی آن
باشد عیب ندارد: (اگر مقصودت شرح و توضیح باشد بنحوی که معنی را
تغییر ندهد عیب ندارد).
اصول کافی جلد ۱ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن‏
روایت ۲
********************
ابن فرقد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم سخنی از شما می ‏شنوم می ‏
خواهم الفاظی که شنیدم روایت کنم به خاطرم نمی ‏آید. فرمود: عمدا

فراموش می ‏کنی گفتم: نه فرمود: مقصودت معانی کلام من است گفتم بلی

، فرمود: عیب ندارد.
اصول کافی جلد ۱ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن‏

روایت ۳
********************
ابو بصیر گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حدیثی را از شما

بشنوم و از پدرتان روایت کنم یا از پدرتان بشنوم و از شما روایت کنم چطور

است؟ فرمود: فرقی ندارد جز اینکه اگر اینکه از پدرم روایت کنی دوست‏تر

دارم. و آنحضرت. بجمیل فرمود: آنچه از من می ‏شنوی از پدرم روایت

کن.
اصول کافی جلد ۱ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن‏

روایت ۴
********************

دانش طلسمات

بدون نظر »

دانش طلسمات : دانشی ست که درباره چگونگی آمیزش نیروهای عالی فعال با نیروهای پست منفعل بحث می کند. تا از این آمیزش ، امر غریبی در عالم هستی به وجود آید.
در معنی طلسم اختلاف است . و سه مورد آن ، مشهور است :
۱ – ((طل )) به معنی ((اثر)) است . بنابراین ، ((طلسم )) یعنی : ((اثر اسم ))
۲ – ((طلسم )) کلمه ای یونانی است به معنی ((گرهی که گشوده نمی شود))
۳ – کنایه از ((مقلوب )) است که ((مسلط)) باشد. یعنی کسی که از این فن کاملا بر خوردار باشد، بر دیگران مسلط خواهد شد.
کشکول شیخ بهایی

نماز پنجگانه

بدون نظر »

زید بن على گوید:
از پدرم پرسیدم که جد ما رسول اللّه را بمعراج بردند و خدا باو پنجاه نماز تکلیف کرده چرا براى امتش تخفیف نخواست تا موسى بن عمران باو گفت برگرد و از پروردگارت تخفیف بخواه که امتت توان آن ندارند، فرمود اى پسر جان رسول خدا بالاى سخن خدا سخن نمیگفت و هر چه باو دستور میداد باو مراجعه نمیکرد ولى چون موسى این درخواست را از او کرد و شفیع امتش شد روا نبود شفاعت برادرش را رد کند و نزد خدا برگشت و تخفیف خواست تا به پنج نماز رسید.
ادامه نوشتار »

پاسخ امام حسین (ع) به سؤالات پادشاه روم‏

بدون نظر »

پاسخ آن حضرت بسؤالات پادشاه روم‏

(هنگامی که نزد او و یزید بن معاویه فرستاد در ضمن خبر مفصلی است که اندازه حاجتش بر گرفتیم) از آن حضرت در باره کهکشان پرسید و از هفت چیز که خدا آنها را آفریده و در رحم مادر نبودند.

امام حسین از این سؤال خندید، و باو عرض کرد برای چه خندیدی ؟ فرمود: برای اینکه تو از چیزهائی پرسیدی که نظر بنهایت علم چون خاشاکی باشند در پهنای دریا.

کهکشان کمان خدا است و آن هفت چیز که در رحم آفریده نشدند نخست آدم (ع) است و سپس حوا، و آن کلاغ، و کبش ابراهیم، و ناقه خدا (که معجزه صالح بود)، و عصای موسی ، و پرنده‏ای که عیسی ساخت و جانش داد.

سپس در باره روزی بنده‏های خدا پرسش کرد و پاسخ داد که روزی بنده‏ها در آسمان چهارم است و خدا آن را کم یا بیش از آنجا فرود می ‏آورد.

سپس پرسید که ارواح مؤمنان در کجا گرد آوری میشوند؟ فرمود: زیر صخره بیت المقدس در شب جمعه و آن عرش نزدیک خدا است که از آن زمین پهناور شده و بر آن در نور دیده شود و از آن آسمان بر پا شده، و اما ارواح کفار در این دنیا گردآوری شوند در حضرموت که پشت شهر یمن است سپس خدا آتشی از مغرب و آتشی از مشرق برانگیزد که میان آنها دو باد است و همه مردم بسوی این صخره محشور شوند در همان بیت المقدس و در سمت راست آن صخره باز داشت شوند و بهشت برای پرهیزکاران خودنمائی کند، و دوزخ در سمت چپ آن صخره است در عمق آن زمین و فلق و سجین در آنست و همه مردم از نزد صخره پراکنده شوند، و هر کس را بهشت باید از نزد صخره در آن در آید و هر که را دوزخ سزد از نزد صخره بدان رود.

سخنان حکما

بدون نظر »

از سخنان ابوسهل صعلوکى است که گفت : کسى که پیش از هنگام ، صدرنشینى کند، به خوارى خویش برخاسته است . و نیز از سخنان اوست که : آن که آرزوى مقامى کند، که دیگران به رنج به دست آورده اند، به حقوق آنان تعدّى کرده است

**********************
یکى از حکیمان گفته است : اگر خواهى پروردگارت را بشناسى ، میان خود و گناهان ، دیوارى آهنین بگذار!
**********************