رای وقیاس

بدون نظر »

سماعه گوید: به امام هفتم عرض کردم: اصلحک الله ما انجمن می ‏کنیم و وارد مذاکره می ‏شویم، هر مطلبی که پیش آید، راجع به آن نوشته‏ ای داریم، این هم از برکت وجود شماست که خدا به ما لطف کرده است، گاهی مطلب کوچکی پیش می ‏آید که حکمش را حاضر نداریم و به یکدیگر نگاه می ‏کنیم و چون نظیر آن موضوع را داریم آن را به بهترین نظیرش قیاس می ‏کنیم. فرمود: شما را با قیاس چه کار؟! همانا پیشینیان شما که هلاک شدند بواسطه قیاس هلاک شدند، سپس فرمود: چون مطلبی برای شما پیش آمد که حکمش را می ‏دانید بگوئید و چون آن چه را نمی ‏دانید پیش آمد، این با دست به لبهای خویش اشاره فرمود (یعنی سکوت کنید یا حکمش را از دهان من جوئید) پس فرمود: خدا ابوحنیفه را لعنت کند که می ‏گفت علیچنان گفت و من چنین گویم، اصحاب چنان گفتند و من چنین گویم، پس فرمود: در مجلسش بوده ‏ای ؟ گفتم: نه ولی این سخن اوست؟ پس گفتم اصلحک الله آیا پیغمبر احتیاجات مردم زمان خویش را کامل آورد؟ فرمود: بلی و آنچه را هم تا قیامت محتاجند، گفتم: آیا چیزی هم از دست رفت؟ گفت نه، نزد اهلش محفوظ است.
اصول کافی جلد ۱ باب رای ها وقیاس ها روایت۱۳
*****************
ادامه نوشتار »

قیاس

بدون نظر »

محمدبن حکیم گوید: به حضرت ابوالحسن علیه السلام عرض کردم: قربانت ما در دین دانشمند شدیم و از برکت شما خدا ما را از مردم بی‏نیاز کرد تا آنجا که جمعی از ما در مجلسی باشیم: کسی از رفیقش چیزی نپرسد چون آن مسأله و جوابش را در خاطر دارد بواسطه منتی که خدا از برکت شما بر ما نهاده، اما گاهی مطلبی برای ما پیش می‏ آید که از شما و پدرانت درباره آن سخنی به ما نرسیده است پس ما به بهترین وجهی که در نظر داریم توجه می‏کنیم و راهی را که با اخبار از شما رسیده موافق‏تر است انتخاب می‏کنیم. فرمود: چه دور است، چه دور است این راه از حقیقت، به خدا هر که هلاک شد از همین راه هلاک شد ای پسر حکیم سپس فرمود: خدا لعنت کند ابوحنیفه را که می‏گفت: علی چنان گفت و من چنین گویم. ابن حکیم به هشام گفت به خدا من از این سخن مقصودی نداشتم جز اینکه مرا به قیاس اجازه دهد.
اصول کافی جلد ۱ باب بدعت ها وقیاس ها روایت ۹
ادامه نوشتار »

بدعت نهادن

بدون نظر »

امیرالمؤمنین علیه السلام برای مردم سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم همانا آغاز پیدایش آشوبها فرمانبری هوسها و بدعت نهادن احکامی است بر خلاف قرآن که مردمی بدنبال مردمی آنرا بدست گیرند، اگر باطل برهنه می‏بود بر خردمندی نهادن نمی‏گشت و اگر حق ناآمیخته می‏شود اختلافی پیدا نمی‏شد ولی مشتی از حق و از باطل گرفته و آمیخته شود و با هم پیش آیند، اینجاست که شیطان بر دوستان خود چیره شود و آنها که از جانب خدا سبقت نیکی داشتند نجات یابند.
اصول کافی جلد ۱ باب بدعت ها وقیاسها روایت ۱
*******************************
رسول خدا (ص) فرمود: زمانیکه در امتم بدعتها هویدا گشت بر عالم است که علم خویش را آشکار کند، هر که نکند لعنت خدا بر او باد.
صول کافی جلد ۱ باب بدعت ها وقیاسها روایت ۲
*******************************
در حدیث است: کسی که نزد بدعتگزاری آید و تعظیمش کند در خرابی اسلام کوشیده است.
صول کافی جلد ۱ باب بدعت ها وقیاسها روایت۳
*********************************
ادامه نوشتار »