امـام صـادق عـلیـه السلام فرمود: روزی پیغمبر (ص ) نزد عایشه بود ناگاه مردی اجازه شـرفـیـابی خواست ، رسولخدا (ص ) فرمود: چه مرد بدی است از این تیره و قبیله ، پس عـایشه برخواست و به درون اطاق رفت و رسول خدا (ص ) اجازه ورود به آن مرد داد، همینکه وارد شـد حـضـرت بـا روی بـاز از او پذیرائی کرد و با او به گفتگو پرداخت تا هنگامیکه بـه پـایـان رسـانـیـد و آنـ مـرد از نزدش بیرون رفت ، عایشه (برگشته ) و عرض کرد: ای رسـول خـدا در حـالیـکـه شـما این مرد را به بدی یاد کردی با روی باز از او پذیرائی کـردی ؟ در ایـن هـنـگـام حـضـرت فـرمـود: از بدترین بندگان خدا کسی است که که برای دشنام گوئیش هم نشینی با او را بد دارند.
ادامه نوشتار »