مرگ فضل ابن سهل

بدون نظر »

در یکی از کتابهای تاریخی دیدم وقتی فضل بن سهل در حمامی در سرخس کشته شد، مأمون نزد مادرش فرستاد که از آنچه سهل بجا گذاشته، از گوهرهای گرانبها و اموال نفیس نزد خلیفه بفرستد. مادر فضل، سبد قفل شده ای به مهر فضل برای او فرستاد، مأمون سبد را باز کرد، در آن نامه ای دید به خط فضل که نوشته بود: بسم اللّٰه الرحمن الرحیم، این حکم فضل بن سهل است برخودش، چهل و هشت سال عمر کند و سپس بین آب و آتشی کشته اید

در عیون اخبارالرضا آمده است: صبحدمی که فضل کشته شد، به حمام رفت و دستور داد او را حجامت کنند، پس بدن خود را به خون خود آلوده کرد تا این تعبیر حرف منجمان در باره ی وی باشد که خونش بین آب و آتش می ریزد. سپس نزد مأمون و امام رضا علیه السلام فرستاد که آنها نیز حمام نمایند. امام رضا نرفت و مأمون را از رفتن منع کرد. ولی قضای الهی این بود که خون فضل در حمام بر زمین ریزد.

کشکول شیخ بهایی

انفاق

بدون نظر »

راغب در محاضرات می گوید: وقتی امام رضا علیه السلام در خراسان بود، در روز عرفه همه ی ثروتش را به فقرا داد. فضل بن سهل گفت: این چه زیانی بود که به خود وارد کردید؟ امام فرمود: غنیمت بود

کشکول شیخ بهایی

سخنان بزرگان( توصیف دنیا)

بدون نظر »

کفعمی ) – که رحمت خدا بر او باد! – گفت : ای فرزند (آدم ) به دنیا فریفته مباش ! دنیایی که در آن صافی و گوارنده ای یافت نشود و کسی ترا یاری نمی کند و به عهدها وفا نمی شود و سوگند راستی در میان نیست و دوست موافقی نمی یابی . نیکبخت آن که با دنیا بجنگد! و به زر و زیور آن ننگرد . خوش به حال آنان که از حلال دنیا بپرهیزند و جز با یاد خدا، از هیچ لذتی بهره نجویند و با پارسایی ، به اوج طاعت رسند . به آن که دانه را می شکافد! که بدکاران را بهره ای جز آب گندیده دوزخ نیست . آنان ، گناهانشان آشکار است و عذرشان ناپذیرا . و پرهیزگاران ، با کردار پسندیده خویش به انوار روحانی خود، به ملاء اعلی در آویخته اند و از میوه پاداش نیکوکاری خویش بهره مندند . آری ! کسی رستگارست ، که در دریای طاعت پروردگار خویش غوطه خورد و رنج طاعت را به پاس پاداش آخرت ، بر خویش هموار سازد . اینک ! خویش را واجب دار! که به ادای واجبات بپردازی و برای دوری از گناه ، اسب های رهوار ریاضت کشیده را به کارگیر! و جامه بیم از خدا را بر خود بپوشان ! و از آنان مباش که به پیمان خدا خیانت می ورزند که کردارهای زشت تو، به رستاخیز، اژدهای تو خواهند بود . و کارهای نادرست تو، در قیامت ، موجب کوری تو خواهند شد و راستی گفتار تو، نیرویت می بخشند و اگر به قناعت روی آوری ، ترا سودمندتر خواهد بود .

کشکول شیخ بهایی

خطبه ای از پیامبر اسلام (ص)

بدون نظر »


سرور پیامبران و شریف ترین اولینان و آخرینان ، که درود خدا بر او و خاندانش باد! – بر ناقه عضبا بر نشسته بود و در یکی از خطبه های خویش گفت : ای مردم ! چنان می پندارید، که مرگ بر دیگران مقدرست و حقی ست که بر دیگران واجب است . و گویی آن را که تشییع کرده ایم ، به زودی به سوی ما باز خواهد گشت . آنان را در گور می گذاریم و میراثشان را می خوریم و چنان پنداریم که ما جاوید زنده خواهیم بود و هر پندی را از یاد برده ایم . و از هر بلا در امانیم .
خوشا به حال آن کس که از دسترنج نیالوده به گناه خویش ، دیگران را ببخشد! و با اهل دانش و حکمت همنشین شود و از اهل ذلت و خواری ببرد . خوشا به حال آن که نفس خویش خوار کند! و خوی و نیت خویش خوش کند! و بدی خویش از مردم دور دارد! خوشا به حال آن که زیادی مال خویش ببخشد . و زیادی سخن خویش نگه دارد . و سنت را بسنده کند و بدعت او را نفریبد .

کشکول شیخ بهایی

دوای پیری

بدون نظر »

از سلامان و ابسال جامی :
کرد پیری عمر او هشتاد سال
از حکیمی حال ضعف خود سؤال
گفت : دندانم ز خوردن گشته سست
ناید از وی شغل خاییدن درست
منتی باشد ز تو بر جان من
گر بری این سستی از دندان من
گفت با او پیر دانشور حکیم
کای دلت از محنت پیری دونیم
چاره ضعف ز پس هشتاد سال
جز جوانی نیست . وین باشد محال
رشته دندان تو گردد قوی
گر ازین هشتاد، چل واپس روی
لیک ، چون واپس شدن مقدور نیست
گر به این سستی بسازی ، دور نیست
چون اجل از تن جدایی بخشدت
از همه سستی ، رهایی بخشدت
بود که بیند و رحمی نماید ای همدم !
ز گریه پاک مکن چشم خونفشان مرا!

کشکول شیخ بهایی

معنی زهد

بدون نظر »

در (احیاء)(العلوم ) از یحیی معاذ (رازی ) نقل شده است که می گفت : زاهد راستین ، کسی ست که روزیش آن چه یابد، باشد و جامه ، آن چه پوشد و مسکنش به جایی از زندان دنیا که در آن گنجد و دوری از خلق جای آسایش او و گورش خوابگاه او و اندیشه اش پندگیری او و قرآن گفتار او و خدا انیس او و یاد خدا رفیق او و زهد همنشین او و اندوه کار او و شرم شعار او و گرسنگی خورش او و حکمت سخن او و خاک بستر او و تقوا توشه راه او و خاموشی بهره او و شکیبایی تکیه گاه او و توکل حسب و نسب او و خرد راهنمای او و عبادت پیشه او و بهشت پایان آرزوی او .

کشکول شیخ بهایی

احترام به پدر و مادر

بدون نظر »

بدان ! که پروردگار عزیز و بزرگ ، نیاز تو را به پدر و مادر دانست . از این رو، تو را در نزد آنان گرامی داشت . که نیازی به سفارش کردن درباره تو، به آنان نبود . و پروردگار، بی نیازی آنان را از تو دانست و از این رو، آنان را درباره تو سفارش کرد . و در حدیث آمده است که : (علی بن الحسین ) (ع ) فرزند خویش (زید) را گفت : ای پسرکم ! پروردگار، تو را به من خشنود نساخت . از این رو، مرا به تو سفارش کرد . اما مرا به تو خرسند ساخت و از تو مرا سفارش کرد . پس . – خدا تو را توفیق دهاد! – تفاوت میان این دو را بدان ! و با خرد خویش ، میان این دو فرق بگذار! آنگاه ، بنگر! که خرد روشن تو، لزوم سپاسگزاری ترا به نعمت دهنده ات سفارش می کند و بنگر! که از آدمیان ، کسی هست که بیش از پدر و مادر بر تو حق داشته باشد؟ و کسی هست که بیش از آنان ، در خور سپاس و نیکی تو باشد؟ پس آن را با گرامیداشت و بزرگداشت و فرمانبری و اطاعت ، تا آنگاه که زنده اند، پاسخ بگوی ! و از آنان بخشش بخواه و حق آنان را ادا کن ! و پس از مرگ نیز با دیدار خاکشان دین خویش را ادا کن ! همچنان که دوست داری که فرزندانت ، به روزگار زندگی و پس از مرگت ، با تو چنان کنند .

کشکول شیخ بهایی

سخن حکما

بدون نظر »

آن که به چیزی پست خشنود شود، به دنیا خرسندست .

کسی که از خصومت رو بگرداند، بر ترک آن ، دریغ نمی خورد .

بر درازی روزگار دوستی تکیه مدار! و هر زمان عهد مودت تازه دار! که دوستی طولانی ، چون نو نشود، رنگ کهنگی گیرد

خردمند، با خودکامه رای نزند .

همنشینی ، در کم گویی و زود برخا
آسان ترین کار، به دشمنی پای نهادن است و دشوارترین ، از آن بیرون رفتن .

هر گاه همنشین تو، از کسی به بدی یاد کند، بدان که تو دومینی

از کسی که پایگاه ترا بیش از اندازه بالا برد بپرهیز!

چیره ترین مردم ، پادشاه ستمکار است و زن مسلط بر مرد

چون بر وکیل خویش شک بردی ، خاموش باش . و بر آن چه در دست او داری ، وثیقه بگیر!

گرامی ترین همنشینی ، همنشینی با کسی ست که دعوی ریاست ندارد، و پایگاه آن را دارد .

کشکول شیخ بهایی

امثال وحکم در مورد بخشش

بدون نظر »

امام علی (ع ) فرمود: برادرت را به نیکی کردن بر وی سرزنش کن ! و بدی او را با بخشش ، به خودش بازگردان !
**********
یوسف نحوی گفت : دست سه گونه است : دست سفید، دست سبز و دست سیاه . دست سفید: آغاز در کار نیک است و دست سبز: پاداش به کار نیک است و دست سیاه : نیکی همراه با منت است .
*****************
دیگری گفته است : (گاه ) دو نام متضاد به یک معنی دیده می شود. مثل : فروتنی و بزرگواری با پاداش دادن به نیکوکاران ، بدکاران را زجر ده !
*************
و گفته اند: آن که راز خویش بپوشاند، خوبی را در اختیار دارد. و نیز: مالی که ترا پند دهد، از دست تو نرفته است .
کشکول شیخ بهایی

عاقبت سرکشی خدا شناسان

بدون نظر »

در حدیث از پیامبر(ص ) آمده است که خدا گفت : چون بنده خداشناسی سرکشی کند، خدا ناشناسی را بر او چیره گردانم .
کشکول شیخ بهایی