ایّاک نعبد بر زبان دل، درخیال این و آن
کفراست اگر گویی یکی شرک است اگرگویی دو تا

نقل است که در زمان بهلول، روزی شخصی تفسیری را که بر قرآن کریم نوشته بود نزد خلیفه می برد، بهلول در راه به او برخورد کرد و پرسید: «کجا می روی؟»
گفت: «تفسیری بر قرآن نوشته و به خدمت خلیفه می برم.»
بهلول گفت: «مدّتی بود که می خواستم تفسیر آیه ایّاک نعبد وایّاک نستعین را بدانم، بگو ببینم در تفسیر این آیه چه نوشته ای؟»
آن شخص مدّتی اندیشید و از همانجا به خانه برگشت، بهلول گفت: «کجا رفتی؟»
گفت: «همان جا که تو مرا فرستادی.»