سخن بزرگان

بدون نظر »

مردی از بیماری خویش شکوه کرد و عارفی او را گفت : از کسی که به تو رحم خواهد کرد، نزد کسی که به تو رحم نخواهد کرد شکوه می کنی ؟
***********************
امام حسن بن علی (ع ) به نزد بیماری رفت و او را گفت : پروردگار، ترا ارزانی داشته است . او را سپاس بگزار! و ترا از یاد نبرده است . و او را یاد کن !
***********************
امام جعفربن محمدالصادق (ع ) بیمار شد، و گفت : پروردگارا!این بیماری را وسیله تاءدیب من قرار ده ! نه وسیله خشم بر من .
***********************
گویند: درد، یکباره می آید و کم کم می رود. (در فارسی نیز مثلی است که گویند: درد چون کوهی می آید و چون مویی می رود).
کشکول شیخ بهایی

میوه‌شان نفس و طبع را توبیخ

بدون نظر »

می‌برد تا به خدمت ذوالمن
کش کشانش، دوشاخه در گردن

دو نهال است رسته از یک بیخ
میوه‌شان نفس و طبع را توبیخ

کرسی «لا» مثلثی است صغیر
اندر او مضمحل، جهان کبیر

هرکه رو از وجود محدث تافت
ره به کنجی از آن مثلث یافت

عقل داند، ز تنگی هر کنج
که در او نیست ما و من را گنج

«بوحنیفه» چه در معنی سفت
نوعی از باده را مثلث گفت

هست بر رای او به شرح هدی
آن مثلث، مباح و پاک ولی

این مثلث، به کیش اهل فلاح
واجب و مفترض بود نه مباح

زان مثلث، هر آنکه زد جامی
شد ز مستی، زبون هر خامی

زین مثلث، هرآنکه یک جرعه
خورد، بختش به نام زد قرعه

جرعهٔ راحتش، به جام افتاد
قرعهٔ دولتش، به نام افتاد
شیخ بهایی

درد خود را دوا هم از خود جوی !

بدون نظر »

دست او، طوق گردن جانت
سر بر آورده از گریبانت

به تو نزدیک تر زحبل ورید
تو در افتاده در ضلال بعید

چند گردی به گرد هر سر کوی ؟
درد خود را دوا هم از خود جوی !

لانه کیست کاینات آشام ؟
عرش تا فرش در کشیده به کام

هر کجا کرده آن نهنگ آهنگ
از من و ما، نه بوی ماند و نه رنگ

نقطه ای ، زین دوایر پر کار
نیست بیرون زدور این پرگار

چه مرکب در این قضا، چه بسیط
هست حکم فنا به جمله محیط

بلکه مقراض قهرمان حقست
قاطع وصل کلما خلق است

هندوی نفس راست غل دوشاخ
تنگ کرده بر او جهان فراخ
شیخ بهایی

درجات ایمان

بدون نظر »

از محمد بن عبدالعزیز روایت شده است که گفت : ابو عبدالله جعفر بن محمد الصادق (ع ) فرمود: ای عبدالعزیز! ایمان ، ده پله دارد، همچون نردبان که از آن ، به ترتیب بالا روند. پس ، آن که در پله اول است ، مبادا که به او بگویید: ترا چیزی حاصل نیست و به همین سان ، تا مرتبه دهم . و آن کس را که به رتبه ، از تو پایین تر است ، میفکن ! زیرا، آن که فراتر از تست ، ترا بیفکند و چون بینی که دیگری، به رتبه ای از تو فروتر است ، به مهربانی، او را به سوی خویش آر! و بر او تحمیل مکن ! تا بی طاقت نشود و نشکند. چه ، آن که مؤمنی را بشکند، جبران آن بر وی است . از آن نردبان ، مقداد در پایه هشتم و ابوذر نهم و سلمان در پله دهمین است .
کشکول شیخ بهایی

صدقه واقعی

بدون نظر »

عمرو افرق و حذیفه بن منصور گویند:
امام صادق (ع) فرمود:
صدقه ای که خدا دوست دارد برقراری صلح است میان مردمی که بهم پشت کرده و اختلاف و دشمنی نموده اند، و برقراری الفت است میان کسانی که از هم دوری جسته اند.

ارزش پیوند با خویشان

بدون نظر »

ابو حمزه ثمالی از امام زین العابدین (ع) روایت کند که رسول خدا (ص) فرمود:
هیچ گامی نزد خدا از این دو گام محبوبتر نیست : گامی که یک مؤمن در راه خدا بردارد و صف جهاد را محکم کند، و گامی که یک مؤمن در راه پیوند با خویشاوندی که یا او قطع رابطه کرده بردارد.
و هیچ جرعه ای نزد خدا از دو جرعه محبوبتر نیست : جرعه خشمی که مؤمنی با حلم و بردباری فرو برد، و جرعه رنج و مصیبتی که مؤمنی با صبر و استقامت بکام کشد. و هیچ قطره ای نزد خدا از دو قطره محبوبتر نیست : قطره خونی که در راه (خشنودی ) خدا ریخته شود، و قطره اشکی که در تاریکی و دل شب از بیم خدا بر رخساری بغلطد.

فضیلتی از امیر المومنین (ع)

بدون نظر »

ابو حمزه ثمالی گوید:
امام باقر (ع) فرمود: ابا حمزه ! علی را فروتر از آن مقامی که خدا قرارش داده نیاورید، و او را فراتر از آنجا که خدایش گذارده ننهید، همین فضیلت برای علی بس که با مرتدّان و افراد از ایمان برگشته به مقاتله .
پردازد، و اهل بهشت را با هم پیوند دهد.
مالک بن ضمره گوید:
امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) دست مرا گرفت و فرمود: هر کس از این پنج (انگشت ) تبعیّت فرمانبری کند و با دوستی تو بمیرد به پیمان خویش عمل نموده است ، و هر کس بمیرد و تو را دشمن بدارد به مرگ جاهلیّت مرده است (حالی که عرب قبل از اسلام داشت و بخدا و رسول و شرایع دین الهی جاهل بود)، و نسبت به وظائف اسلامی مورد مؤ اخذه و حساب و کتاب قرار خواهد گرفت ، و هر کس پس از تو زنده مانده و تو را دوست داشته باشد خداوند کار او را با امنیّت و ایمان بپایان رساند تا اینکه در کنار حوض ‍ (کوثر) بر من وارد شود.