گفتاری از پیامبر در مدح علی (ع)

بدون نظر »

رسول خدا (ص) فرمود:
على در آسمان هفتم چون خورشید درخشان روز است در زمین و در آسمان دنیا چون ماه تابان شب است در زمین خدا بعلى سهمى از فضیلت داده که اگر بر اهل زمین پخش شود همه را فرا گیرد و سهمى از فهم داده که اگر بر اهل زمین پخش شود همه را فرا گیرد نرمش لوط دارد و خلق یحیى و زهد ایوب و در سخاوت بابراهیم ماند، خرمى او چون خرمى سلیمان بن داود است و توانائى او چون توان داود نامش بر همه پرده هاى بهشت نگاشته است پروردگارم مرا بوجودش مژده داد این مژده از آن او بود در نزد من

ادامه نوشتار »

گفتاری در مورد امیر المومنین علی (ع)

بدون نظر »

جابر بن عبد اللّه انصارى گوید:
رسول خدا (ص) فرمود على بن ابى طالب پیشتر امت من است در اسلام و بیشتر از آنها است در دانش و دینش از همه درست تر و یقینش برتر و در حلم تواناتر و از همه دست بازتر و دلدارتر است و او است امام و خلیفه پس از من .

پندی از امام صادق (ع)

بدون نظر »

ابان احمر از حضرت صادق جعفر بن محمد (ع) روایت کرده که :
مردى حضورش شرفیاب شد و عرضکرد پدرم قربانت و مادرم یا ابن رسول اللّه بمن پندى آموز فرمود اگر خداى تبارک و تعالى کفیل روزیست اندوه تو براى چیست ؟ و اگر روزى پخش شده است حرص تو براى چیست و اگر حساب درست است جمع مال براى چه ؟ و اگر ثواب از خداى عز و جل باشد تنبلى براى چه ؟ و اگر عوض از خدا میرسد بخل براى چه ؟ و اگر کیفر از خداى عز و جل است دوزخ است نافرمانى براى چه ؟ و اگر مرگ حق است خرسندى براى چه ؟ و اگر عرضه بر خدا درست است نیرنگ براى چه ؟ و اگر دشمن شیطانست غفلت براى چه ؟ و اگر گذشت بر صراط حق است خود بینى براى چه ؟ و اگر هر چیز بقضا و قدر خداست غمخوردن براى چه ؟ و اگر دنیا فانى است اعتماد بدان براى چه ؟

شهادت حضرت زهرا (س)

بدون نظر »

در (کـشـف الغـمـّه ) وغـیـر آن روایـت کرده اند که چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسّلام نـزدیـک شـد اَسـْمـآء بـنـت عـُمـَیـْس را فـرمـود کـه آبـى بـیـاور کـه من وضو بسازم ، پس وضـوسـاخـت وبـه روایـتـى غـسـل کـرد نـیـکـوتـریـن غـسـلهـا وبـوى خوش ‍ طلبید وخود را خـوشـبـوگـردانـیـد وجـامـه هـاى نـوطـلبـیـد وپـوشـیـد وفـرمـود کـه اى اسـمـاء! جـبـرئیـل در وقت وفات پدرم چهل درهم کافور آورد از بهشت ، حضرت آن را سه قسمت کرد یـک حـصـّه بـراى خـود گـذاشـت ویـکـى از بـراى من ویکى از براى على علیه السّلام ، آن کـافـور را بـیـاور کـه مرا به آن حنوط کنند چون کافور را آورد فرمود که نزدیک سر من بـگـذار پـس پـاى خـود را بـه قبله کرد وخوابید وجامه بر روى خود کشید
ادامه نوشتار »

سفارشی از امیر مومنان به اصحاب خود

بدون نظر »

حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: امیر المؤ منین (علیه السلام ) اصحاب خود را بدین نحو سفارش مى کرد که مى فرمود:
شما را به ترس از خدا و پرهیزکارى سفارش مى کنم زیرا پرهیزکارى است که مورد رشک جوینده امیدوار و مورد اعتماد گریزان پناه جو است ، و پرهیزکارى را جامه درونى و باطنى خود قرار دهید و از روى اخلاص یاد خدا کنید تا بوسیله آن بهترین زندگى را دریابید و بدان راه نجات را به پیمائید بنگرید بدنیا نگریستن پارسائى که از آن جدا گردد، زیرا دنیا جاى گزین خود را از جاى برکند و خوشگذران آسوده دل را داغدار کند، آنچه که از دنیا رفته است امیدى به بازگشت آن نیست ، و آینده آن نیز روشن نیست که انتظارش را برند، به آسایش آن بلا و گرفتارى و به بقایش فنا و نیستى بسته است ، خوشیش آمیخته به اندوه و بقاى در آن مخلوط بناتوانى و سستى است ، دنیا چون بستانى است که چراگاهش خرم و سرسبز است و نظر بیننده را بخود جلب کند، نوشیدنیش گوارا و خاکش خوشبو است ، از ریشه هایش آب چکد و شاخه هایش نمناک باشد تا چون این گیاه زمانش فرا رسد (و بثمر رسد) و بندهاى آن محکم گردد بادى بوزد که برگها را برکند و بندها را از هم بگسلد پس چنان گردد که خدا فرموده : (خشک گردد و بادها پراکنده اش سازد، و خدا بر هر چیز تواناست ). (سوره کهف آیه ۴۵) بنگرید در دنیا که چیزهاى جالب براى شما بسیار دارد ولى کمتر چیزى از آن بشما سود دهد.))

گفتاری در مورد عقل وجهل

بدون نظر »

مام باقر(ع) فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسى کرده باو گفت پیش آى پیش آمد، گفت باز گرد، بازگشت، فرمود بعزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو به پیشم محبوب‏تر باشد نیافریدم و ترا تنها بکسانیکه دوستشان دارم بطور کامل دادم. همانا امر و نهى کیفر و پاداشم متوجه تو است.
ادامه نوشتار »

سفارش پیامبر به امیر المومنین (ع)

بدون نظر »

اى على یکى از نشانه‏ هاى یقین است که کسیرا بخشم خدا خشنود نسازى، و بدان چه خدایت داده است کسیرا نستائى، و بدانچه‏ ات نمیدهد دیگرى را نکوهش نکنى زیرا آز آزمندى روزى رسان نیست و بد خواهى کسى جلوگیرش نباشد. راستى خدا بحکمت خود نشاط و شادى را در یقین نهاده و هم و غم را در شک و خشم.

اى على راستش فقرى سخت‏تر از نادانى نیست، و مالى بهره‏ ده ‏تر از خردمندى. تنها بودنى هراسناکتر از خودبینى نیست، و همدستى خوشتر از مشورت کردن، هیچ خردمندى چون اندیشه کردن نیست و هیچ خانوادگى چون خوشرفتارى و هیچ عبادتى چون تفکر.
ادامه نوشتار »

فیض کاشانی

بدون نظر »

فیض نور خداست در دل ما

از دل ماست نور منزل ما

نقل ما نقل حرف شیرینش

یاد آن روی شمع محفل ما

در دل از دوست عقدهٔ مشکل

در کف اوست حلّ مشکل ما

تخم محنت بسینهٔ ما کشت

آنکه مهرش سرشته در گل ما
ادامه نوشتار »

بدون نظر »

به نام خدایی که جان آفرید

سخن گفتن اندر زبان آفرید

خداوند بخشندهٔ دستگیر

کریم خطا بخش پوزش پذیر

عزیزی که هر کز درش سر بتافت

به هر در که شد هیچ عزت نیافت

سر پادشاهان گردن فراز

به درگاه او بر زمین نیاز

نه گردن کشان را بگیرد بفور

نه عذرآوران را براند بجور
ادامه نوشتار »

شعری از عبید زاکانی

بدون نظر »

بتی فرخ رخی فرخنده رائی

به شهرستان خوبی پادشاهی

میان نازنینان نازنینی

ز شیرینیش شیرین خوشه چینی

رخش گلبرگ خوبی ساز کرده

قدش بر سرو رعنا ناز کرده

گرفته سنبلش بر گل وطن گاه

سهیل آویخته از گوشهٔ ماه

بهار لطف را نازنده سروی

به باغ دلبری رعنا تذروی

ز عنبر راه را پیرایه کرده

گلش را چتر سنبل سایه کرده

نهان در عقد لؤلؤ درج یاقوت

حدیث شکرینش روح را قوت

دو چشمش چون دو جادوی فسونکار

دو زلفش کاروان مشگ تاتار

دهانش در حقیقت کمتر از هیچ

سر زلفین جعدش پیچ در پیچ